بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
او زجر و سختی را به جان می خرید تا انگشت کوچک کسی خراش بر ندارد. یک دنیا صبر و تحمل و فداکاری بود، و خود را وقف غم و درد بود و سپر بلا کرده بود.
چه ذوق و شوق ها و چه ذوق ها داشت.
شوق او آن بود که فداکاری اش را کسی نفهمد.
درد درونش را کسی نداند و خوبی هایش مخفی بماند.
و چه ذوقی، ذوق آن داشت، که به دختری عشق بورزد که همه طردش کرده اند.
به سایه درختی پناه ببرد، که کسی به آن تو جهی نمی کند.
می گفت زرق و برق دنیا را فراموش کنیم.
و علی وار زندگی کنیم .
راستی می دانی چه کسی را می گویم….یکی از شهدای اهل قلم ….شهید سید مرتضی آوینی.
منبع:سخنان شهید آوینی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زهرا شاهبازي در 1395/12/03 ساعت 07:44:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |