حاج احمد که بود؟؟؟؟

من همون غذایی رو می‌خورم که بقیه نیروها خوردن

 

سرمای شدیدی خورده بود احساس می کردم به زور روی پاهایش ایستاده است. من مسئول تدارکات لشکر بودم. با خودم گفتم خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.

همین کار را هم کردم با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم یک سوپ ساده و مختصر درست کردم. از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟

گفتم‌: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرمانده لشکر هستی، شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!

گفت: این حرفا چیه می زنی فاضل؟ من سوالم اینه که چرا بین من و بقیه نیروها فرق گذاشتی؟ توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست می‌کنی؟

گفتم: خوب نه حاجی!

گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو می‌خورم که بقیه نیروها خوردن.

 

منبع:روضه رضوان / ج1

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
  • 5 stars
    نظر از: یا کاشف الکروب
    1399/06/04 @ 11:57:01 ق.ظ

    یا کاشف الکروب [عضو] 

    با سلام و احترام تشکر از مطلب شما. کاش ما هم کمی از شهدا الگو بگیریم. التماس دعا یاحق

  • 5 stars
    نظر از: تسنیم
    1399/03/25 @ 12:24:41 ق.ظ

    تسنیم [عضو] 

    و چقدر جای چنین آدمهایی خالی ست در روزگارماپ

  • 5 stars
    نظر از: Alma
    1399/03/10 @ 10:18:00 ب.ظ

    Alma [عضو] 

    سلام.
    آنها شهید بودند که شهید شدند.
    زیبابود.آلما

  • 5 stars
    نظر از: kiani
    1399/02/21 @ 08:40:23 ق.ظ

    [عضو] 

    با سلام
    منتظر به روزرسانی و فعالیت مجدد و خوب شما هستیم.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.