بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
قطره ای از آسمان سوی دریا آمد. و سحاب تاب نیاورد.
چون به نزدیک دریا رسید، دید دریا پر از آب است و چندان فراوان که قطره در مقابل آن گم و ناچیز می نماید.
پس، از خجالت گریه کرد و آب شد!!!
چون به حال شرمساری به دریا ریخت، در آن جا به در گران بهایی مبدل شد و حلیه آدمی گردید.
ای عزیز!!!
این مثل بدان آوردم …که بندگی را شرمساری باید تا تابندگی گیرد.
منبع:سالنامه بهمن
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زهرا شاهبازي در 1395/12/03 ساعت 07:26:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |