بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
زهرا(سلام الله علیها) دوران طفولیت را در حالی آغاز کرد که بارسنگین رسالت و مشکلات و مسائل خاص آن را بر دوش پدر حس می کرد. او در حالی پدر را درک کرد که از محبت مادر محروم مانده بود. همان مادری که هرچه داشت در راه شوهر اعطا کرد. خدیجه علیها السلام قلبش را اندیشه اش را مال و استطاعتش را داد تا راههای وصول به نتایج مثبت رسالت، باز شود. کانون زندگی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) در آن زمان عبارت بود از خود پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) و خدیجه علیها السلام و علی(علیه السلام) و به همین جهت می شود گفت علی از نظر روحی و تربیتی، پسر پیامبر است. پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) علی را در آغوش می کشید، او را می بوئید و هر روز خلقی از اخلاقش را به او می آموخت و علی نیز همواره به دنبال پیامبر بوده و لحظه ای از او غافل نمی شد. زهرا(سلام الله علیها) در چنین خانه ای تربیت شد. هرچند مورخان در مدت عمر زهرا(سلام الله علیها) در این دوران حساس اختلاف دارند، برخی او را ده ساله و بعضی او را پنج ساله می دانند. با این همه یک چیز مشخص است که زهرا(سلام الله علیها) در این زمان حساس، در سنین کودکی قرار داشت ولی کارهایی را که انجام می داد در طاعت و توان یک کودک نبود. زهرا(سلام الله علیها) با توجه به مسئله رسالت پدرش، نقش خود را بخوبی می دانست; او درک می کرد که پیامبر در این مرحله و برای تسکین درد و رنجهایش، شریک و همراه می خواهد. ما بیش از این، از زندگی زهرا(سلام الله علیها) در این مرحله نمی دانیم و نیز چگونگی علاقه فردی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) به زهرا(سلام الله علیها) را درک نمی کنیم ولی می دانیم که روزی زهرا(سلام الله علیها) در حالی پیامبر را دید که مشرکان شکمبه گوسفندی را بر روی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) انداخته بودند و زهرا(سلام الله علیها) بادستهای کوچکش و در حالی که اشک بر چشمان معصومش جاری بود، آن کثافات را پاک می کرد. زهرا(سلام الله علیها) با این دستها و با این اشکها به یاری پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) شتافت و در این رنج با او شریک شد. ما چیز زیادی از زندگی زهرا(سلام الله علیها) نمی دانیم ولی سخن پیامبر علیها السلام که فرمود: «فاطمه، مادر پدرش می باشد.» تمام این مسائل را حل و روشن می کند. زیرا تمام معانی کلمه «مادر» در این بیان عرشی نهفته است. مگر مادر برای کودکش چه کاری انجام می دهد؟
آری مادر تمام وجودش را به کودک تقدیم می کند، تمام روحش را، تمام مشاعرش را، همه احساسش را و تمام آغوشش را در اختیار کودک می گذارد و زندگیش را به او اهدا می کند تابدین وسیله هم و غم و حزن کودکش را از بین ببرد، پیامبر نیز انسان است و دوران طفولیتش با از دست دادن مادر، دورانی پراز غم و اندوه می باشد ولی پیامبر هیچ گاه شکوه نکرده ولی در این زمان به غمخواری نیاز داشت که آن عقده ها را جبران کند و حق مادری را بجا آورد و زهرا به جای مادر مونس و غمخوار پیامبر شد. رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) انسان است و هر انسانی دارای احساس و درک انسانی می باشد و او در این مرحله سخت که توسط دشمنان مورد اهانت و اتهام و سب و شتم قرار می گرفت به تکیه گاه نیاز داشت. هنگامی که پیامبر را با سنگ مورد هجوم قرار دادند و مشرکان تمام روشهای آزار و اذیت را نسبت به او اعمال می نمودند، زمانی که تمام شیاطین زمین و کسانی که ارزش انسانیت را درک نمی کنند با تمام توان رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) را مورد تهاجم خویش قرار می دهند. در این هنگام است که او نیاز به همراه و غمخوار دارد و این یار و مددکار کسی غیر از زهرا(سلام الله علیها) نیست. همان زهرائی که «مادر پدر» است و همان زهرائی که دختر جسمی، روحی و عقلی پیامبر است.
منبع:
مجله فرهنگ كوثر شهریور 1378، شماره 30
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط محبوبه سعيدي در 1395/12/10 ساعت 11:41:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |