بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
پهلوانی هنر های بسیار از خود نشان داده و پهلوانان جهان را بر زمین افکنده و شهرتی فراوان یافته بود . این توانای و قدرت او را مغرور ساخت وروبه آسمان کرد و گفت:
بار خدایا!حال جبرئیل را بفرست تا با او دست وپنجه نرم کنم؛زیرا در زمین کسی نیست که تاب مقاومت مرا داشته باشد. چند روز نشد که حق تعالی او را ضعیف و ناتوان کرد و برای شکستن غرورش او را به و یرانه ای انداخت.آن قدر ضعف بر او غالب شد که سرش را که سرش را بر خشتی گذاشته بود و موشی بر رویش می جست وسر انگشتان پایش را به دندان میگزیدواو قدرت نداشت تا پایش را جمع کند.
صاحب دلی از کنار وی گذشت وگفت:خدا یکی از لشکرش را که از همه کوچک تر است بر تو مسلط فرمود تا متنبه شوی واز غرور توبه کنی .اگر استغفار کنی خداوند تو را میبخشد.
منبع:
رنگارنگ /ج1/ص411
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه صيادي در 1395/12/11 ساعت 12:09:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |