مال بیت المال بود، مواظب بودم خیس نشه!...

 

زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچه ها لباس هایش را شسته بودند. خبر دار که شد، بلند شد برود لباس های آن ها را بشوید.

گفتم:”برادر احمد، پاتون را تازه گچ گرفتند، اگه گچ خیس بشه پاتون عفونت میکنه".

گفت:” هیچی نمیشه".

رفت توی حمام و لباس همه بچه ها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الان تمام گچ، نم برداشته و باید عوضش کرد.

اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود.

می گفت:” مال بیت المال بود، مواظب بودم خیس نشه".

 

منبع: یادگاران/ص 30

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.