بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
می گویند: مسجدی می ساختند بهلول سر رسید و پرسید چه می کنید؟
گفت مسجد می سازیم.
گفت:برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا .
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد
بهلول»؛ شبانه آن را بالای سردر مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است مسجد بهلول ناراحت شده اند؛ بهلول را به باد کتک
گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی ؟!
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام خدا
که اشتباه نمی کند…
منبع:
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فاطمه لك زائي در 1395/10/28 ساعت 02:19:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |