بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
نگذاشت تالار بگیریم. ما هم تمام مراسمات را توی خانه گرفتیم. خانم ها دور تادور نشسته بودند و طبق رسم، داماد باید می آمد وکنار عروس می نشست تا هدایای خانواده ها تقدیمشان شود. گفتم: “مادر جان !پاتختی است ،همه منتظر اند؛ چرا نمیای؟ اگر نیای فکر می کنن عیب و ایراد داری! “گفت: نه، هر فکری می خوان، بکنن؛ از نظر اسلام درست نیست جایی برم که این همه خانم نشسته، کنترل نگاه ها در این شرایط سخته مادر. سخت … !!
منبع :
شهاب /ص67
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط محبوبه سعيدي در 1395/11/01 ساعت 12:02:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |