بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
ابراهیم ادهم گفت :از کنار چوپانی گذشتم ، به او گفتم:آیا اب یا شیری داری؟ گفت: کدام را میخواهی یا بیش تر دوس داری ؟گفتم :آب. ان گاه با عصای خود بخ سنگی کخ هیچ شکافی نداشت زد.آب از ان جوشید ،از آن نوشیدم. از برف سرد تر و از عسل شیرین تربود.در حیرت فرو رفتم . چوپان گفت:ابراهیم!تعجب مکن، اگر بنده مولایش را اطاعت کند، همه چیز به فرمانش در اید .
منبع
حکایت و حکمت/حسین دیلمی/ص54
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه صيادي در 1395/09/21 ساعت 07:54:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/09/22 @ 05:58:52 ب.ظ
احسنت