بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد…
کوچه در آتش در داشت جهنم می شد…
بین در و دیوار، انگار زنی جان می داد…
جان به لب از غم او عالم و آدم می شد..
لا اقل کاش دل ابر برایش می سوخت…
بلکه از آتش پیراهن او کم می شد…
زن در این برزخ پر خم چه رنجی برده است…
بیست یالش نشده داشت قدش خم می شد…
منبع:روضه های شیخ حسن آقا امیری
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زهرا شاهبازي در 1395/12/03 ساعت 08:34:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |