بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
شاید موقع رفتن……………
- بابا دیدی آخرش تنها شدی؟!
+بابا اونجا خیلی برات زوده! بهت سخت میگذره…اونجا مظلومیته باباتو میبینی…تنهایشو…بی کسیشو
-من تا آخرین قطره خونم باهاتم
+اگه بریم تو هم مثل داداشت……..
- بابایی رو پسر کوچولوتم حساب کن
+ولی مادرت، خواهرت….،عمه جونت….
-پس تو چی بابایی؟
+اونا تیر سه شعبه دارن…
-منم تو رو دارم بابایی
+رو دستای من دست و پا میزنی…
- بابایی میام…
+دشمنا بهمون میخندن…
- من میام…
+عمت طاقت نداره…….
-من….
+اخه تو شام داداشت تنهاست، دستاش بستس، جلو چشماش خواهراتو عمتو کتک میزنن…(سرتو رو نیزها میزنن…)
-…….(بابا رو سرباز کوچولوت حساب کن)
+باش بابا…آروم بیا…..(رباب صداتو نشنوه)
#تولیدی_بازیگران_حقیقی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط افسر جوان...نوری در 1396/07/27 ساعت 01:51:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |