نوشته شده توسط
زهرا شاهبازي در معنوی
وقتی فکر هادی اذیتمان میکرد که در تنهایی و شهر غریب دارد زندگی میکند و با او تماس میگرفتیم یکجوری با ما حرف میزد که دلواپسیهایمان را برطرف میکرد و خیالمان آسوده میشد. هیچ وقت به این فکر نمیکردم که هادی یک روز با داعشی رو به رو باشد. اصلا فکر…
بیشتر »