گوهر حقیقت...

 

شبلی نزد جنید بغدادی رفت و گفت: می گویند گوهر حقیقت نزد توست آن را به من بفروش و یا به من ببخش.

جنید گفت: اگر بخواهم آن را به تو بفروشم تو از عهده ی خرید آن بر نمی آیی.

اگر بخواهم به تو ببخشم قدر آن را نخواهی دانست زیرا: هر کس ارزان بخرد ارزان از دست بدهد. 

شبلی گفت: پس چه کنم؟ گفت: صبر داشته باش و در انتظار بمان و بر این درد، بسوز و بساز تا شایسته آن

شوی، که چنین گوهری را به شایستگان و منتظران صادق می دهند.

 

منبع:

اندیشه های ماندگار/زیبا شفیعی/ص52

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.