چطور می توانم نان و کباب بخورم؟

پدر همت می گوید:«یک بار که ابراهیم به مرخصی آمده بود، مادرش برای او کباب آورد. اندکی خورد و دست

کشید. وقتی به او اصرار کردیم، که بقیه آن راهم بخورد حلقه های اشک دور مردمک چشم هایش گل

انداخته و گفت:من چطور می توانم اینجا نان و کباب بخورم؛ در حالی که بسیجی ها الان در سنگر و خط

مقدم در زیر آتش هستند.

 

منبع:

سیره شهدای دفاع مقدس 22/موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت ص283

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.