بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
مرحوم آیت الله نجفی مرعشی (رحمه الله علیه)گوید:
(در زیارت عسکریین (السلام علیه) ودر جاده طرف حرم سید محمد ،راه را گم کردم ودر اثر تشنگی و گرسنگی زیاد و وزش باد،در قلب الاسد از زندگی مایوس شدم در راه غش کردم به حالت صرع و بیهوشی دوی زمین افتادم.
ناگهان چشم باز کردم و دیدم سرم در دامن شخص بزرگواری است،پس به من آب خوش گواری دادند که مثلش رااز شیرینی وگوارایی در مدت عمر نچشیده بودم.
بعد از سیراب کردنم سفره ای را باز کرد ند و در میان سفره دو یا سه عدد نان بود ،خوردم.
سپس فرمودند:
(سید در این نهر برو و شستشو نما.)گفتم برادر ئدر این جا نهری نیست ، نزدیک بود از تشنگی بمیرم شما مرا نجات دادید.)
آن مرد عرب فرمود :«این آب گوارا است»با گفته ی او نگاه کردم دیدم نهر آب با صفایی است ./تعجب کردم وبا خود گفتم :«این نهر نزدیک من نبود ومن نزدیک بود از تشنگی بمیرم!!!»به هر حال فرمود :ای سید !اراده ی کجا داری؟گفتم حرم مطهر سید محمد(السلام علیک).
و ایشان مرا سفارشاتی کرد:(تاکید وسفارش بر تلاوت قران کریم ،بر احترام بر پدرو مادر ،وتاکید بر زیارت بقاع مشرفه ائمه و اولاد آنها .
تاکید وسفارش بر قران نماز شب وفرمودند:«ای سید ! تاسف بر اهل عالمی که عقیده شان انتساب به ما است ولکن این اعمال را ادامه نمیدهند.»بر تسبیحات حضرت زهرا (السلام علیک)بر زیارت سید الشهدا(علیه السلام).
وبه ذهنم خطور نکرد که این آقا کیست مگر زمانی که از نظرم غایب شدند.)
منبع:
کتاب شیفتگان حضرت مهدی(علیه السلام)/ج1/ص157
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه صيادي در 1396/03/13 ساعت 08:19:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1396/03/22 @ 10:32:24 ق.ظ
دهسنگی [عضو]
ای یوسف زهرامراهم نگاه کن!
سلام
احسنت
1396/03/21 @ 08:17:50 ب.ظ
دهسنگی [عضو]
سلام
خــــــــیلی قشنگ بود
(انشاءالله روزی برسه که روز محشر وقتی خدامیگه چیکار کردی ؟یوسف زهرابگه منتظرمن بود)
قشنگ بود
1396/03/13 @ 09:03:20 ب.ظ
حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو]
جالب بود