حکایت خواندنی...

عَرضه گناه در محضر خدا

یکى از صالحین به فرزند خود گفت: یک خواسته ای از تو دارم. پسر گفت: هر چه شما بفرمائى اطاعت مى کنم. 

پدر گفت: فردا، از هنگام خارج شدن از خانه، تا شب که به منزل مى آئى، هر حرفی که زده ای، و هر کاری که انجام داده اى برایم نقل کن. پسر هم قبول کرد.

پسر شب که آمد شروع به نقل کرد، تا رسید به حرفهاى زشتى که زده بود و کارهاى ناروائى که انجام داده بود، از پدر خجالت کشید که بگوید. دست پدر را بوسید و گریه کرد و گفت: 

پدر جان! خجالت می کشم! از این خواسته بگذر! غیر از این مورد، هر خواسته ای داشته باشی اطاعت مى کنم!

پدر گفت: اى پسر، من که بنده ضعیف و عاجزم از من خجالت مى کشى، ولى فرداى قیامت در محضر رب العالمین چه خواهى کرد؟! این موضوع و نصیحت، باعث توبه پسر گردید.

امیرالمومنین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه مى فرماید: 

کارى که مى خواهى انجام دهى، حرفى را که مى خواهى بزنى، چنان باشد که فردا بتوانى آن را بخوانى.

آیا مى توانى فردا بخوانى که در فلان روز فحش دادم، غیبت کردم، دروغ گفتم، تهمت زدم، دزدی کردم، شراب نوشیدم، زنا کردم و…

پس اگر نمى توانى چرا…!؟

هم اکنون در فکر باش!

منبع: 

زبدة القصص

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.