بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
صبحانه را که می خورد،یک ربع، هر که دید از ال پیغمبر اثر
بیست دقیقه همان طور نشسته جای پای جمله شان بگذشت سر
چشم هایش را میبست و می خوابید شیرینی کزدستشان نوشیده شد
بیدار که می شد یک تکه کاغذ باطله تا ابد شیرینی اش در کام بود
بر می داشت و می نوشت بیشتر هم نوشتنش که تمام می شد می رفت
شعر می نوشت بی اینکه تاملی کند وضو می گرفت و شروع می کرد به
بی وقفه ، فقط می نوشت مطالعه
منبع:
العبد /18آذر
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زهرا شاهبازي در 1395/12/10 ساعت 03:22:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |