بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
خداوند دو ملک را مامور کرد تا شهری را سرنگون کنند. چون به آنجا رسید ند
مردی را دیدند که خدا را تضرع می کند. یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: این دعا کننده را می بینی؟
گفت: چرا ، ولی امر خدا است و باید اجرا شود. اولی گفت: نه، باید از خدا سوال کنم، عرض کردکه در این شهر بنده ای تو را می خواند و تضرع می کند آیا عذاب را نازل کنیم؟
فرمود:امری که دادم انجام دهید، آن مرد هیچ گاه به خاطر نافرمانی مردم از امر من رنگش تغییر نکرده واز کار های ناشایست مردم خشمگین نشده است.
منبع:
جامع السعاده/ج 2/ص231
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه صيادي در 1395/12/08 ساعت 09:17:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |