بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
دکتر صاوی می گوید:
روزی جوانی را دیدم که گردن بندی از طلا با نقش مولا امیر المومنین علیه السلام بر گردن
داشت. به خاطر عشق زیاد به مولا ،با خود گفتم:ای کاش آن گردن بند از آن من بود
،ولی افسوس که گردن بند طلا برای مرد حرام است.
فردای آن روز که در خدمت مرحوم حضرت علامه _رضوان الله علیه_ بودم،یکی از عالمان ایرانی
وارد شدند و کیسه ای به مرحوم حضرت علامه_رضوان الله علیه_دادند.ایشان آن کیسه را گرفتند و
به من دادند و فرمودند:
آن چه می خواستی در این کیسه است…..
وقتی بیرون آمدم و کیسه را باز کردم،دیدم گردن بندی از مرمر است که نقش مولا علی علیه السلام بر آن حک
شده است ! با شگفتی از خود پرسیدم که چگونه علامه از خواست و اراده درونی من آگاه شدند؟! سپس
فهمیدم که ایشان دارای کشف و کرامت هستند….
منبع: ناگفتنی هایی از مرحوم حضرت علامه امینی_رضوان الله علیه/بروشور1
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زهرا شاهبازي در 1395/12/16 ساعت 10:12:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |