اگر همه اتفاقات قضا و قدر الهی است پس تلاش ما چه فایده‌ای دارد!؟

یکی از اصول مسلم مطرح شده در قرآن مجید مسئله توحید افعالی است، به این معنا که هر آنچه در هستى انجام مى‏‌گیرد، فعل خداست و آفریدگان همان گونه که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند.
 
این نکته سبب شده است که برخی گمان کنند که هر گونه تدبیری از سوی بندگان در مسائل زندگی لغو و بیهوده است. چون هر آنچه که خداوند بخواهد محقق شود، حتماً محقق خواهد شد و تقدیر الهی است و تلاش انسانی در این میان فایده‌ای ندارد. در پاسخ به این ادعا لازم است، به این موضوع اشاره کنیم، که تقدیر الهی دوگونه است: برخی حتمی است، از این‌رو انسان اختیاری در آن ندارد، ولی برخی از تقدیرات الهی غیر حتمی است، که در این موارد انسان اختیار دارد که هر فعلی را که می‌خواهد انجام دهد. در این موارد تعارضی بین اختیار انسان و تقدیر الهی نیست، زیرا آنچه خداوند تقدیر می‌کند، فعل انسان همراه با همه خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. که یکی از این قیود نیز اختیار انسانی است.


یکی از اعتقادات اصلی جهان اسلام که برخواسته از براهین عقلی و نقلی است موضوع توحید افعالی است، به این معنا که «هر آنچه در هستى انجام مى‏‌گیرد، فعل خداست و آفریدگان همان‌سان‌که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند.»[۱] این نکته آن‌چنان اهمیت دارد که خداوند متعال در جای جای قرآن مجید به آن اشاره کرده و می‌فرماید: «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُون‏[صافات/۹۶] خدا شما و عمل شما را آفریده‏.» و یا خداوند متعال در آیه دیگر تأکید می‌کند که همه چیز را خلق کرده است، و در این زمینه می‌فرماید: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَاعْبُدُوه‏[انعام/۱۰۲] این خدا پروردگار شماست، هیچ معبودى جز او نیست، او آفریننده همه چیز است، پس او را بپرستید.» و این خلقت همه چیز شامل حتی رفتارهای و اعمال انسانی نیز می‌شود.


اکنون با توجه به توحید افعالی شاید این سوال مطرح شود که اگر همه چیز توسط خداوند متعال خلق شده است، پس چرا باید تلاش کرد تا به مقاصد و اهدافی رسید، به عنوان مثال اگر مرگ و زندگی در دست خداوند متعال است، چرا باید در جنگ زره پوشید و یا زمانی که بیمار می‌شویم، چرا باید به پزشک مراجعه کنیم!؟ و یا اگر قبولی در امتحان به دست خداوند متعال است، چرا باید تلاش کنیم و درس بخوانیم!؟ حال آن‌که اگر خداوند متعال بخواهد قبول می‌شویم و اگر نخواهد رد می‌شویم!؟ و … و به عبارتی دیگر آن‌چه که از سوی خداوند متعال تقدیر شده است، و قضا و قدر وی را در بر دارد، حتماً در عالم خارج تحقق پیدا می‌کند، در این صورت تلاش ما چه فایده‌ای دارد!؟ در حقیقت بین توحید افعالی و اختیار انسان تعارض وجود دارد.

 
انواع قضا و قدر
برای پاسخ به این‌گونه سوالات لازم است، به تبیین این نکته بپردازیم که قضا و قدر الهی، دو گونه است:


الف) قضا و قدر حتمی: که خارج از اختیارات انسان است، به عنوان مثال، سیل و زلزله اتفاق می‌افتد.


ب) قضا و قدر غیر حتمی: که در آن انسان اختیار دارد، در این حوزه، تقدیر الاهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده خود اوست؛ چون معنای قضا و قدر الاهی این است که تحقق هر پدیده‌ای با همه خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده الاهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه الاهی است. آنچه خداوند تقدیر می‌کند، فعل انسان همراه با همه خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. که یکی از این قیود نیز اختیار انسانی است.


به عبارت دیگر، خداوند متعال این‌گونه قرار داده است که اگر شخصی عملی با اختیار خویش انجام داد، این اثر را در پی دارد، ولی اگر این شخص، این کار را با اختیار خویش انجام نداد، در این صورت نتیجه دیگری به بار خواهد آورد، به عنوان مثال، اگر شخص بیمار به پزشک مراجعه کرد، از بیماری نجات پیدا می‌کند ولی اگر این کار را انجام نداد در این صورت، این بیماری سبب فوت وی می‌شود.[۲]


بیان دیگر:
این مطلب را می‌توان به شیوه دیگر نیز تبیین کرد و آن این‌که: آن دسته از مقدراتی که در چنگ علل و شرایط هستند و در وقت خود وجود پیدا می‌کنند، طبعا مقدر، حتمی و قطعی خواهند بود، یعنی وجود آن تقدیر با توجه به آن علل و شرائط موجود، حتمیت و قطعیت پیدا می‌کند، ولی آن دسته از مقدرات که فاقد شرائط لازم باشند و یا در مسیر زمان با یک سلسله موانع روبرو گردند، طبعا غیرقطعی و غیرحتمی خواهند بود.


تقدیر حتمی قابل تغییر نیست و در عالم خارج تحقق پیدا می‌کند، ولی تقدیر غیر لازم، قابل تغییر و تبدیل است، به این معنا که امکان دارد شخصی با دعا، صدقه، توبه و … آن را دگرگون کند، آن‌چنان که امام صادق(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرمایند: «دعا تقدیر را دگرگون می کند زیرا تقدیر خدا درباره دعا این است که آن، واژگون کننده قضا است.»[۳] به عنوان مثال تقدیر الهی به این بود که قوم یونس را عذاب کند، ولی این عذاب کردن مشروط به این بود که ایشان توبه نکند، ولی زمانی که این افراد از کار خویش نادم شدند و برگشتند تقدیر الهی نیز تغییر کرد.


گرچه خداوند متعال با توجه به علم ذاتی خویش‌ می‌داند که انسان کدام‌یک از این اعمال را با اختیار خویش انتخاب می‌کند، که با توجه به این نکته‌ می‌توان تمام حوادث عالم خارج را از نوع قضا و قدر حتمی الهی دانست.
در نتیجه: با توجه به توضیحاتی که بیان شد بین توحید افعالی، و اختیار انسان تعارضی وجود ندارد، بلکه اختیار انسان نیز یکی از علل هستی، که از سوی خداوند متعال قرار داده شده است.


پی‌نوشت:
[۱]. فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامى‏، زمزم هدایت‏، ۱۳۸۶ ش‏، ص ۲۰۲٫
[۲]. ر.ک. به مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، صدرا، ج‏۱، ص ۳۸۶٫
[۳]. بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۴،ص۱۲۱٫

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.