بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
? گزیدهای از سخنان وحید جلیلی در جمع اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
?31 فروردین 96 (یکماه قبل از انتخابات)،
⭕️ شما فرض کنید صبح روز انتخابات بلند شدهاید و میبینید که همه ضدانقلابها و بیتفاوتها دارند رأی میدهند ولی انقلابیها هیچکدام از خانه بیرون نمیروند و به انتخابات بیاعتنا هستند. اگر این صحنهی تکاندهنده را ببینیم میگوییم انقلاب از دست رفت.
⭕️ این اتفاق، هر روز دارد میافتد. هر روز در جمهوری اسلامی، انتخاباتهای فرهنگیای در حوزههای نشر، سینما، تئاتر، رسانه و… برگزار میشود و آنهایی که سبک زندگی و پارادایم فکریشان در یک فضای دیگر است با صفهای دراز چند صد هزار نفری رأی میدهند، بعد اینطرف، بهترین فیلمهایش، نه در فضای عمومی بلکه در فضای حزباللهی شکست میخورد.
⭕️ بعد از 35 سال، برای رجائی، بهشتی ، یک فیلم ساخته شده است. ماجرای نیمروز، ترازش هم هالیوودی است. چطور ایام انتخابات رویمان میشود که عکس فلان کاندیدا را بگیریم سر چهار راه ولیعصر تبلیغات کنیم، خب این هم یک انتخابات است و برآیندی را به فضای سینمایی کشور منتقل میکند. ماجرای نیمروز مثل این میماند که رجائی کاندیدا شده است.
⭕️ مقام معظم رهبری در انتخاباتهای سیاسی میگویند من ورود نمیکنم، فقط 40 میلیون رأی میخواهم، ولی در انتخاباتهای فرهنگی، ورود میکنند، داد هم میزنند که به فلان اثر رأی بدهید. بعد ما همینجوری نگاه میکنیم که اثار دیگر رأی بیاورد. در حوزه اقتصاد مقاومتی هم مثلاً مستندی مثل آفراندن، درباره آن فرد کردِ اهل سنت در مهاباد که کشور را از واردات باسکول بینیاز کرده است، کاندیدای اقتصاد مقاومتی ما است که باید به ملت معرفی کنیم تا رأی بیاورد.
⭕️ ما دائم در حال انتخابات هستیم و بخشی از شکستهای ما و بخشی از پیروزیهای دیگران در عرصهی انتخاباتهای سیاسی، ناشی از همین است. چون او ذائقهسازی کرده است. فروشنده مثلاً 14 میلیارد رأی آورده، ماجرای نیمروز سه ونیم میلیارد، یتیمخانه دو ونیم میلیارد. اگر در یک سال گذشته جمعیت معتنابهی ، یتیمخانه ایران، ماجرای نیمروز، سیانور و ایستاده در غبار را میدیدند، حتماً قاعدهی فرهنگی جامعه رشد میکرد. وقتی طرف مقابل در فرهنگ رأی میآورد، در هنر رأی میآورد، در رسانه برنده میشود، در ساحت سرگرمی پیروز میشود چرا در انتخابات سیاسی برنده نشود؟ شکست سیاسی یکباره که اتفاق نمیافتد.
⭕️ فرق نیروی فرهنگی با نیروی سیاسی باید در همین باشد. چطور در دو هفتهی تبلیغات انتخابات شور و ابتهاج داریم، نیروی فرهنگی باید در تمام طی سال ناظر به همه انتخاباتهای مختلفی که در همه حوزههای فرهنگی، اقتصادی، رسانهای و… برگزار میشود چنین حس و حضور بهروز و زندهای داشته باشد. نه اینکه انتخابات های فرهنگی .هنری.رسانه ای و….. را تحریم کنیم! و بخواهیم در انتخابات سیاسی توقع پیروزی قطعی داشته باشیم. مثلاً امروز انتخابات است بعد شما بروید پیکنیک یا زیارت و بگویید ما شنبه میآییم در خیابان داد میزنیم. دیگر فایدهای ندارد. یتیمخانه ایران، ماجرای نیمروز….. روی پرده است، بگوییم ما در تلویزیون میبینیم. وقتی در انتخابات سینمایی ، شکست خوردی دیگر چه فایدهای دارد؟ باید هم خودمان به وظیفه عمل کنیم هم از دیگران مثل نمایندگان مجلس و ائمه جمعه و جماعات و نخبگانی که به وظیفه عمل نکردهاند مطالبهگری کنیم.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط افسر جوان...نوری در 1396/02/30 ساعت 09:51:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |