بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
ویژگی های اخلاقی نواب صفوی و یارانش
یکی از مهمترین دلایل گسترش نسبی فعالیت فداییان اسلام و اثر گذاری آن بر فشارهای گوناگون مردم را باید در اخلاق ویژه رهبران این جمعیت به ویژه سید مجتبی نواب صفوی جست؛ در این جا به پاره ای از ویژگی های روحی آنان از منظر یارانش اشاره می شود:
شجاعت
اعتقاد و ایمان نواب صفوی، واحی و دیگر فداییان اسلام به اهداف و آرمانهایشان، جسارت و شجاعت وصف ناپذیری را برای آنان به ارمغان آورد، مرحوم رضا گلسرخی درباره شجاعت نواب و واحدی چنین می گوید: شبی در منزل مرحوم نواب بودم، یادم هست که آن موقع هم مخفی بودند و برای دستگیری ایشان جایزه تعیین شده بود. صبح که بلند شدم، دیدم هیچ کس نیست، نه نواب بود و نه واحدی، بعد از چندی، نواب آمد… وقتی سوال کردم واحدی کجاست کفت: فکر می کنم رفته حلیم بخرد گفتم: چه طور در این موقعیت حساس بیرون رفته است. گفت: چون دیشب یکی از برادران هوس حلیم کرد حتما واحدی رفته برایش حلیم بخرد… صبح همان روز، نواب رفته بود حمام که در حمام، قضیه جالبی برایش پیش می آید. می گفت: من در حمام میدان شاه - میدان قیام فعلی - رفتم… داخل حمام بودم که یکی آمد و گفت یک ماشین نظامی گمانم برای دستگیری تو آمده است، حمام را محاصره کرده اند و توی پله ها هم هستند، من پس از استحمام آمدم بیرون و نماز خواندم… هیچ کدام از ماموران جرات نمی کردند جلو بیایند، خلاصه لباس هایم را پوشیدم، آمدم دم دخل حمامی، پولم را دادم، در حالی که آنها داخل پله ایستاده بودند تا جلو پله ها آمدم، گفتم الله اکبر. مرحوم نواب قسم می خورد که وقتی یک تکبیر کشیدم ماموران پله ها را دوتا دوتا گرفتند و فرار کردند… من از حمام بیرون آمدم، یک نفر هم نگفت کجا می روی، فقط یک تکبیر گفتم: هیچ اسلحه ای هم نداشتم.
پرهیز از عمل ناشایست
گلسرخی در بیان ویژگی اخلاقی نواب در جایی دیگر می گوید: من چند سال با ایشان در جلسات خصوصی و عمومی بودم. خدا شاهد است که حتی یک عمل مکروه از ایشان ندیدم، من ایشان را یک سفر به کاشان دعوت کردم و اصرار ورزیدم که به باغ فین برویم. ایشان گفت: آیا این سفر فین فایده تبلیغی هم دارد یا نه گفتم: نه، مسافرت تفریحی است. گفت: من با خودم عهد کرده ام سفری که فایده دینی و تبلیغی نداشته باشد نکنم.
زهد و تقوا
شهید حاج مهدی عراقی درباره نواب می گوید: مرحوم نواب جوانی بود ساده زیست، مقید به این نبود که زندگی تجملی داشته باشد، از مال دنیا هم هیچی نداشت… اکثر شب ها سعی می کردند نماز شب بخواند و در نماز به خصوص رکوع و سجودش خیلی دقت داشته که هر کسی ناظر نماز ایشان می شده، بی اختیار شیفته این حالت معنوی می شده، کلمات خاصی هم از خودش در قنوت، رکوع و سجود ابداع می کرده و در موقع بیان با خدا صحبت می کرد. این تقریبا از ویژگی های ایشان بود. ضمنا ترس در وجودش نبود، از هیچ چیز نمی ترسید، و یکی از ویژگی هایش این بود که اعتقاد زیادی به استخاره داشت یعنی اکثر کارهای مهمی را می خواست انجام بدهد یا یک کسی را می خواست عقب ماموریتی بفرستد استخاره می کرد. دست به هر کاری می زد، از کار کردن ابایی نداشت. وارد خانه یک کسی می شد و می دید موقع بیل زدن باغچه است… بیل را بر می داشت و این کار را انجام می داد. شیخ مهدی حق پناه می خواستند خانه اش را کاه گل بکند، نواب سه - چهار روز آن جا می ایستد و عملگی می کند.
منبع:
برگرفته از سایت http://www.ghadeer.org/Book/907/138958
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط افسر جوان...نوری در 1395/10/27 ساعت 07:58:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |