مناجات عاشق با معشوق...

 

الهی به حق خودت حضورم ده و از آفتاب جمالت نورم ده.

الهی همه از تو دوا می خواهند و حسن از تو درد.

الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.

الهی اگر چه درویشم …

ولی داراتر از من کیست که تو را دارم.

الهی در ذات خود متحیرم چه رسد به ذات تو.

الهی هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، به ندانیم بیفزا.

الهی گروهی کو کو می کنند و حسن هو هو.

الهی خنک آن است که وقف تو شد.

الهی شکرت که این تهی دست پابست توست.

الهی خرفهایم اگر مشوش است از دیوانه پراکنده خوش است.

 

منبع:

تازیانه سلوک/ص 47

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.