قصه عشقت از آن روز شروع شد...

قصه عشقت از کی شروع شد…از آن زمان که با خودم گفتم چرا مردم اینقد به سیدالشهدا(علیه السلام ) علاقه دارند… راستی چی شد که اینجوری شد…من کجا و این همه محبت کجا سفره رنگی برام انداختین… آخه دورت بگردم آقا جان چیکار کردین با این دل ما… نمیدونم…

آها…اینکه میگن..اصلا حسین (علیه السلام) جنس غمش فرق میکند…

تازه می فهمم چقد کریمین…دلم میسوزه … اشکام داره سرازیر میشه … فقط خدا میدونه تو دلم آشوبه…. خدایا… دورت بگردم …آخه این تن کریم چطوری رفت زیر خاک…چطور تونستن اینقد به آقا ظلم کنن … که بخوان اینقدم بد بزنن …دیگه کسی نیست بگه …شما که جان آقای ما رو گرفتید…خدا لعنتتون کنه دیگه چرا…آخه چرا سرو جدا کردین؟؟؟چرا؟

مصیبت عظیمه عزیز دل من…

کلا درسته که میگن این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند.

و خلاصه قصه عشقت از آن روز شروع شد

که خدا مهر یک شش گوشه

انداخت میان دل ما…

 

منبع: دلنوشته / زهرا شاهبازی

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.