بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
روزی از دوست مهندسم پرسیدم: برای قیامت چه می کنی؟ چیزی گفت که به حال او غبطه خوردم.
او گفت: هر پانزده روز ماشینی کرایه می کنم و بچه های یتیم را به پارک بازی می برم وبرایشان بستنی می خرم و پس از تفریحی چند ساعته بر می گردیم ، من این کار را به حساب قیامتم گذاشته ام.
منبع:
حکایت و حکت/حسین دیلمی /ص162
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط افسر جوان...نوری در 1395/10/25 ساعت 10:28:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |