بزرگترین دغدغه معلم دوست‌داشتنی همه ایرانیان!...

امروز سومین روزی است که حجت‌الاسلام محسن قرائتی، معلم دوست‌داشتنی همه ایرانیان، به خاطر عمل جراحی در بیمارستان بستری است.محبوبیت او نزد مردم ایران که پیش از این در نظرسنجی نمایشگاه قرآن کریم نیز به اثبات رسیده است، ما را بر آن داشت تا جستجوی بیشتری در زندگی و فعالیتهای محسن قرائتی داشته باشیم تا بلکه به علل اصلی آن پی ببریم.

این جستجو سبب شد تا به این نکته برسیم که این قاری و معلم قرآن، فعالیتهای قرآنی و تبلیغی خود را بر مدار «اخلاص» پیش می‌برد و به دنبال نتیجه‌ای به غیر از «حسن عاقبت» نیست.

قرائتی در کتاب خاطراتش می‌گوید: در سنین جوانى خدمت آخوند ملاعلى همدانى رسیدم و از ایشان سؤال کردم که «اگر شما بدانید دعاى مستجابى دارید چه چیز از خدا می‌خواهید؟ فرمود: اینکه خداوند من را بیامرزد. خیلى تعجّب کردم و تصور کردم که این عارف و عالم بزرگ چه خواهش و دعاى ساده‌اى دارد و حال آنکه در ذهن خودم دعاهاى بزرگ بزرگى می‌پروراندم، ولى الآن که بیش از 50 سال سن دارم با آن همه مسئولیّت و مطالعه و کتاب و رادیو و تلویزیون و… به این نتیجه رسیده‌ام که خواسته آن بزرگوار، یعنى عاقبت به خیرى، بزرگ‌ترین خواسته من نیز هست

او در بخش دیگری از خاطراتش به یک قرار با امام رضا(علیه السلام) اشاره می‌کند و می‌نویسد: «یک سال براى زیارت به مشهد مقدّس رفتم. در حرم با حضرت رضا(علیه‌السلام) قرار گذاشتم که من یک سال مجّانى براى جوانها و اقشار مختلف کلاس برگزار می‌کنم و در عوض امام رضا (علیهالسلام) نیز از خدا بخواهد من در کارم اخلاص داشته باشم.

مشغول تدریس شدم، سال داشت سپرى می‌شد که روزى همراه با جمعیّت حاضر در جلسه از مسجد بیرون می‌آمدم، طلبه‌اى که جلو من راه می‌رفت نگاهى به عقب کرد، با آنکه مرا دید، به راه خود ادامه داد! من پیش خود گفتم: یا به پشت سر نگاه نکن یا اگر مرا دیدى تعارف کن که بفرمایید جلو! ناگهان به یاد قرار با امام رضا (علیه‌السلام) افتادم، فهمیدم اخلاص ندارم، خیلى ناراحت شدم. با خود گفتم که قرآن در مورد اولیاى خدا می‌فرماید: «لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً»( انسان، ٩ ) آنان نه مزد می‌خواهند و نه انتظار تشکر دارند. من کار مجّانى انجام دادم، ولى توقّع داشتم مردم از من احترام کنند!

خدمت آیت‌اللَّه میرزا جواد آقا تهرانى رسیدم و ماجراى خود را تعریف کرده و از ایشان چاره‌جوئى خواستم. یک وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع کرد به گریه کردن، نگران شدم که باعث اذیّت ایشان نیز شدم، لذا عذرخواهى کرده و علّت را پرسیدم. ایشان فرمود: برو حرم، خدمت امام رضا (علیه السلام) و از حضرت تشکّر کن که الآن فهمیدى مشرک هستى واخلاص ندارى، من از خود می‌ترسم که در آخر عمر با ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرک باشم و خود متوجّه نباشم.»

بی شک همین رویکرد مخلصانه این معلم و قاری قرآن است که سبب محبوبیت او در بین عموم مردم شده است.

یکی از مصادیق ملموس این اخلاص، در اختیار نهادن رایگان بیش از 90 عنوان کتاب در سایتش است. در حالی که او با شهرت و محبوبیتی که دارد، می‌توانست میلیونها تومان از قبل فروش این کتابها درآمد کسب کند…

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/148154412043856

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.