می خواهم پرواز کنم … نمیدانم چگونه احساس می کنم هنوز بال بسته ام …. خیلی لذت بخشه اصلا بزار راحت بگم …خیلی حال میده یه بچه خوشگل به دنیا بیاری …بزرگش کنی …خیلی خوبه از همون کد چینی روی اخلاق و ادبش کار کنی… خیلی خوبه… بیشتر »
این روزها به خودم که فکر می کنم دلم میگیره! باخودم میگم چیشد که واقعا انقد خدا تو این را بهم نگاه کرد خیلی ناراحت میشم وقتی لطف بابا رو در حق خودم میبینم …گاهی خیلی ناراحت میشم خیلی بهم میریزم باخودم میگم چقد ماها کم گذاشتیم اون فقط دعا خواست برا… بیشتر »
شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و میگفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمیفهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار دادهای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بتههای کوچک! » همینطور که داشت با خدا درد دل میکرد ناگهان بادی وزید و گردویی… بیشتر »
خیلی ها سعی می کردند در مسیر مسجد تا خانه درست پشت سرش حرکت کنند. گاهی جمیعت آن قدر زیاد می شد که پایشان می خورد پشت پایش.یک لحظه می ایستاد، چشمانش را می بست، دوباره راهش را ادامه می داد. گاهی به خانه می رسید و کفش هایش را در می آورد پاشنه جورابش خونی… بیشتر »
"هو المحبوب"
در دنیایی که کارگردان اصلی خداست همه ما بازیگرانی هستیم در نقش بندگی! چه بسیار بازیگر انی که مهارت نیاموخته نقش بازی کردند و صحنه را ترک!" ...
امید است مطالب این وبلاگ با تلاش هم اندیشان و نویسندگان و همراهی شما بازدید کنندگان گرامی،همه ما را در شناخت و نزدیکی به حقیقت و رضایت محبوب یاری نماید
باشد که بازیگرانی باشیم شایسته نقش بندگی کارگردانی چون، خدای منان ...