اخلاص.....

آورده اند که روزی واعظی بر منبر گفت: ای مردم! هر کس بسم الله را از روی اخلاص بگوید، می تواند از روی آب بگذرد، آن چنان که در خشکی سفر کند. جوانی ساده دل که منزلش در خارج از شهر بود و هر روز ناگریز بود از رودخانه عبور کند، آنجا بود. چون این سخن از واعظ بشنید، بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه بسم الله گویان پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت. روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعط بسیار سپاسگزاری می کرد و در صدد بود تا هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزلش دعوت کرد تا پذیرایی شایانی از وی به عمل آودر. واعظ نیز دعوت او را پذیرفت و با جوان پاکدل به راه افتادند. چون به رودخانه رسیدند، جوان بسم الله گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذر کرد. اما واعظ هم چنان بر جای خویش ایستاده بود و قدم بر نمی داشت، جوان آواز داد: ای مرد بزرگ! تو خودت بر منبر این دستور دادی و من از آن روز چنین می کنم، پس چرا اینک بر جای خود ایستاده ای؟ بسم الله بگو و از روی آب گذر کن. واعظ گفت: حق همان است که تو می گویی، اما دلی که تو داری من ندارم،

منبع:

1. خزینه الجواهر، ص 573.

2. نهج البلاغه، خطبه 157.

ورود به بهشت

  بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم 

 

در قسمتی از یک روایت مفصل آمده است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مردم فرمود:
ای گروه مردم هر کس با اقرار به توحید و کلمه لا اله الا الله مخلصانه بدون آنکه چیزی به آن مخلوط کند خدا را ملاقات نماید اهل بهشت است امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) بپا خاست و عرضه داشت پدر و مادرم فدایت چگونه این کلمه را مخلصانه بگوید و چیزی به آن مخلوط نکند برای ما بیان کن تا حد آن را بشناسیم؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری برای دنیا خواهی و حرص بر جمع آوری مال و خوشنود بودن به امور مادی و گناه و معصیت و بردگی و بندگی پول این کله را نگوید و متأسفانه مردمی چنین اند که گفتارشان، گفتار نیکان ولی کردارشان کردار ستمگران و تبهکاران است با زبان شهادت به توحید می دهند اما هر فسق و فجوری را مرتکب می شوند پس هر کس خدای عزوجل را دیدار کند و در او این خصلت ها نباشد و قولش لا اله الا الله است بهشت برای اوست و هر گاه دنیا را بگیرد و آخرت را ترک کند اهل دوزخ است

 منبع:دیار عاشقان، ج1

دوست و دشمن

 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم

انوشیروان نویسنده ای به نام جمیل داشت که باهوش ولی نابینا بود.
هنگامی که امام علی (علیه السلام) وارد نهروان شد ، از جمیل پرسید ای جمیل، سزاوار است انسان چگونه باشد؟

جمیل گفت باید دوستش کم و دشمنش زیاد باشد، چون وقتی دشمن زیاد شد انسان مواظب رفتار و گفتارش است که مبادا به لغزش افتاده و دشمن سوء استفاده کند و در نتیجه از لغزش ها در امان خواهد ماند.
امیر مؤمنان گفتار او را تصدیق کرد.

منبع: بحارالانوار، جلد 34، صفحه 345


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم

گریه‌ تاریک، گریه روشن

امامان معصوم علیهم السلام ما را به گریه بر اباعبدالله علیه السلام ترغیب نموده‌اند به طوری که جای هیچ شکی باقی نیست که گریه کردن بر مظلومیت خاندان وحی به ویژه گریه بر اباعبدالله علیه السلام نقش مهمی در بهبود رابطه الهی انسان ایفا می‌کند؛ اما از آنجا که مراقبت از خود و رعایت تقوا همه شوون زندگی ما را در بر می‌گیرد و معمولا در کنار هر گلی، یک خار هم رشد می‌کند، لازم است به گریه کردن‌های خود برای مظلومیت اباعبدالله علیه السلام هم با نگاه مراقبت بنگریم.

گریه‌ تاریک، گریه روشن
گریه‌ انواع مختلفی دارد. گاهی انسانها بی‌صبری خود در برابر مشکلات را با گریه می‌پوشانند و سراغ گریه را می‌گیرند تا از این راه خود را افسرده و محتاج عنایت دیگران نشان دهند و بدینوسیله توجه و محبت دیگران را به خود جلب کنند، اما در میان انواع مختلف گریه‌های منفی و تاریک، انواعی از گریه روشن هم وجود دارد.

بدون تردید وقتی در دین به برخی از انواع گریه‌ها مانند گریه از خوف خدا، گریه برای نتایج گناهان، گریه از سختی قبر و قیامت و حساب و گریه بر مظلومیت خاندان وحی و به طور ویژه امام حسین علیه السلام توصیه می‌شود،‌ منظور از آن جنبه‌های تاریک و منفی گریه نیست؛‌ بلکه در گریه‌هایی که ریشه در دین دارند، تعالی و بالندگی انسان و شادابی همه جانبه او لحاظ شده است یعنی این گریه‌ها انسان را از امور مصنوعی و ساختگی جدا می‌کند و او را به طبیعت حق‌طلب خود باز می‌گرداند.

گریه بر امام حسین علیه السلام هم باید نقشی مثبت و انسان ساز داشته باشد؛ در غیر اینصورت از حقیقت خود خارج می‌شود و دیگر کارکردهای خود را نخواهد داشت.

اگر هر سال به گریه و عزاداری سالار شهیدان علیه السلام می‌پردازیم اما در سبک زندگی ما تفاوتی ایجاد نمی‌شود و زندگیمان به سمت تعالی و رشد الهی پیش نمی‌رود، زنگ خطری است برای اینکه عزاداریهای ما مقبول درگاه الهی واقع نیست و نوبت آن است که بررسی کنیم و برای یافتن اشکال کار خود چاره‌جویی کنیم


انبیاء الهی،‌ پیشگامان گریه بر مظلوم
گریه رسول الله صلی الله علیه و آله و نیز گریه‌هایی که انبیاء الهی قرنها قبل از حادثه عاشورا برای مظلومیت امام حسین علیه السلام ریخته‌اند، همگی از نوع روشن و مثبت است. در حقیقت انبیاء بزرگ الهی از هر کار بی‌فایده و نیز هر کاری که جنبه افسردگی و کسالت در امور الهی باشد، خودداری می‌کرده‌اند. از اینجا می‌فهمیم که عاشورا چنان نقش بزرگی در هدایت بشر داشته است که انبیاء الهی سالها و قرنها قبل از آن متوجه آن شده‌ و به آن اهمیت داده‌اند.

منبع: دانشنامه امام حسین علیه السلام ، ج10)

اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را الگو قرار دهید


بصره یک نقطه حسّاس کشور اسلامی تحت رهبری و امارت امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، و از نظر استراتژیکی، پل ارتباطی نقاط مختلف به مرکز حکومت به شمار می آمد.
معاویه که همواره بر توسعه طلبی خود می افزود، این بار عبد الله بن حضرمی را با جمعی فرستاد، تا بصره را تحت پرچم معاویه در آورد.
در آن وقت «زیاد بن عبید» استاندار علی علیه السلام در بصره بود، ابن حضرمی به بصره رفت و بر دودمان تمیم وارد شد و با ترفندهای عجیب خود افرادی را گول زد و کم کم کار به جائی رسید که اکثر مردم بصره با او بیعت کردند، و هوادار معاویه شدند.
شخصی به نام «اعین بن صبیعه»، به پیشنهاد خود، از امام علی علیه السلام خواست، تا به بصره رود، و غائله ابن حضرمی را تمام کند.
او به بصره رفت، ولی مخالفان در کمین او قرار گرفتند و او را در بسترش کشتند،
 فرمود: استغفار، یک کلمه (استغفرالله) است ولی دارای شش معنی و مفهوم می باشد. 1 پشیمانی از گناهان گذشته 2   تصمیم قاطع و ابدی بر اینکه دیگر به سوی گناه بازنگردد 3 ادای حق الناس، به طوری که خدا را آنگونه ملاقات کنی که بدهکار کسی نباشی 4 انجام حق الله (مانند نماز و روزه و حج و..) 5 توجه کنی به گوشتی که از خوردن مال حرام در بدنت روئیده است و آن را بر اثر اندوه و پشیمانی از گناهان سابق، آب کنی تا این که گوشت تازه جایگزین آن گردد. اطاعت و پیروی از احکام الهی را هر چند که دشوار باشد، برخود هموار سازی. همانطور که گناه را بر وجود خود همواره می ساختی. 6 دشواری اطاعت را آنچنان به خودت بچشانی که شیرینی و لذت گناه را چشیدی پس از انجام این مراحل (مُجاز هستی که) بگویی استغفرالله: «خدایا از درگاهت، طلب آمرزش می کنم»
زیاد (استاندار علی علیه السلام ) در ضمن نامه ای، جریان بصره را برای امام علی علیه السلام گزارش داد، و از امام درخواست کرد که «جاریه بن قدامه» را برای جلوگیری از شرّ «ابن حضرمی»، به بصره بفرستد، زیرا جاریه، شخصی مصمّم و شجاع بود و در میان بستگانش، نفوذ خوبی داشت.
امام، جاریه بن قدامه را به بصره فرستاد، سرانجام توسط جاریه، ابن حضرمی در خانه اش محاصره شد و به قتل رسید. (ماجرای ابن حضرمی و سرانجام قتل او به طور مشروح در  بصره، از دست دشمن این سخنرانی را کرد، که خلاصه اش این است:
ما در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن چنان مخلصانه فداکاری می کردیم که حتّی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود را ایثار کنیم، و روز به روز بر ایمان و تسلیم ما در برابر فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم افزوده می شد، و هر لحظه در این راه ثابت قدم تر می شدیم و گاهی ما بر دشمن پیروز، می شدیم و گاهی دشمن بر ما…
«فلمّا رای الله صدقنا انزل بعدوّنا الکبت، و انزل علینا النّصر…؛  وقتی که خداوند اخلاص و راستی ما را دید، ذلّت و نکبت را بر دشمنان ما نازل کرد، و ما را پیروز نمود، تا آن جا که اسلام در سرزمین ها، گسترش و استقرار یافت.»
امام علی علیه السلام با این سخن اعلام کرد که اصحاب فداکار پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را الگو قرار دهید، و در پایان برای این که افراد بی تفاوت و مسامحه کار را، از خواب غفلت بیدار کند فرمود: «به جانم سوگند اگر ما در نبرد با دشمنان مثل شما بودیم، نه پایه دین، استوار می شد و نه شاخه ای از درخت دین، سبز می گردید»

منبع:شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج4، از ص4 تا 53 آمده است)
(نهج البلاغه، خطبه 56)