انسان عاقل از چه ویژگی هایی شناخته می شود؟

 

انسان عاقل از چه ویژگی هایی شناخته می شود؟
ویژگى عاقل این است که در برابر رفتار جاهلانه بردبارى کند، از کسى که به او ظلم کرده درگذرد، در برابر زیر دست خود متواضع باشد، با بالا دست خود در طلب نیکى رقابت کند، هرگاه بخواهد سخن بگوید بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و سود برد و اگر بد بود سکوت کند و سالم ماند.

 در طول تاریخ در هیچ مکتب و مذهب و در هیچ حزب و گروهی، بیشتر از مکتب اسلام و خصوصا “مذهب شیعه و در هیچ کتابی بیشتر از قرآن و در تعالیم هیچ پیامبری، بیش از بیانات پیامبر اسلام حضرت محمد( صلی الله علیه و آله) بر اهمیت عقل و استفاده از آن و چگونگی شکوفایی آن تکیه نشده است.

به راستی در کدام مکتب می توان سراغ گرفت که هرچه بی ارتباط با عقل و هرچه مخالف با عقل مداری باشد، بی ارزش خوانده شود؟ لذا به جرأت باید گفت که معتقدترین و متعهد ترین مکتب و کتاب و رهبر به حجیت عقل، مکتب اسلام و کتاب قرآن و شخص رسول اکرم صلی الله علیه وآله می باشد.

فریاد «أفلا تعقلون» و «لعلکم تعقلون» و «ان کنتم تعقلون» و «ماعبدالله بمثل العقل» و «العقل مطلح کل امر» و «العقل اقوی اساس» و هزاران فرمایش گهربار دیگر در آیات و روایات که از لسان ائمه گوش آدمیان را می نوازد، نشان از این اهمیت دارد.

بخشیدن خطای دیگران و نادیده گرفتن آن از بی توجهی، بی اعتنایی یا بی خیالی ناشی نمی‌شود و آن‌ هایی که فکر می‌ کنند بخشش مترادف سستی و زد و بند و مطالبه گری و… است، اشتباه می‌کنند.
در بیان تعریف عقل، سخن های بسیاری از طرف فلاسفه و منابع دینی و روایی بیان شده است که در این فرصت مجالی برای بیان این تعریفات نیست.

نکته ای که می خواهیم در این فرصت بیان کنیم، ویژگی هایی است که پیامبر خدا صلوات الله علیه برای انسان عاقل بیان کرده اند. ویژگی هایی که اگر با شخصیت هر یک از ما تطبیق پیدا کنند، ما را انسان عاقلی می کند که می توانیم از طریق چنین نورانیتی که به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله): “العقل نور یفرق به بین الحق والباطل: عقل، نوری است که به وسیله آن میان حق وباطل فرق نهاده می شود.” عقل را نوری برای تمایز حق و باطل معرفی می کنند، در هر مسیر تاریک و باریکی به سلامت عبور کرد. (1)

پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) در بیانی می فرمایند: صِفَةُ العاقِل اَن یَحلُمَ عَمَّن جَهِلَ عَلَیهِ وَ یَتَجاوَزَ عَمَّن ظَلَمَهُ وَ یَتواضَعَ لِمَن هُوَ دونَهُ وَ یُسابِقَ مَن فَوقَهُ فى طَلَبِ البِرِّ وَ اِذا اَرادَ اَن یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ فَاِن کانَ خَیرا تَکَلَّمَ فَغَنِمَ وَ اِن کانَ شرّا سَکَتَ فَسَلِمَ وَ اِذا عَرَضَت لَهُ فِتنَةٌ اِستَعصَمَ بِاللّهِ وَ اَمسَکَ یَدَهُ وَ لِسانَهُ وَ اِذا رَى فَضیلَةً اِنتَهَزَ بِها لا یُفارِقُهُ الحَیاءُ وَ لا یَبدو مِنهُ الحِرصُ فَتِلکَ عَشرُ خِصالٍ یُعرَفُ بِهَا العاقِل: ویژگى عاقل این است که در برابر رفتار جاهلانه بردبارى کند، از کسى که به او ظلم کرده درگذرد، در برابر زیر دست خود متواضع باشد، با بالا دست خود در طلب نیکى رقابت کند، هرگاه بخواهد سخن بگوید بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و سود برد و اگر بد بود سکوت کند و سالم ماند، هرگاه با فتنه‌اى رو به ‌رو شود به خدا پناه برد، دست و زبان خود را نگاه دارد، هرگاه فضیلتى ببیند آن را غنیمت شمارد، شرم و حیا از او جدا نشود و حریص نباشد، اینها ده خصلتی هستند که عاقل با آنها شناخته مى ‌شود. (2) 

در ادامه به تفصیل مختصری از دو ویژگی از انسان های عاقل در تعریف پیامبر اسلام صلی الله و علیه وآله می پردازیم.

صبر در برابر رفتار جاهلی
خداوند در یکی از آیات می فرمایند: «هنگامی‌که شخص جاهلی با شما برخورد کرد و شما را با تندی خطاب کرد شما با سلامت و صبر و بردباری با او رفتار کنید»، «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً.» (3) دربارة این آیه تفسیرهای گوناگونی بیان شده است، یکی از آن تفاسیر؛ تفسیر نمونه است که می‌فرماید: «و هنگامی که جاهلان آن‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت می‌پردازند در پاسخ آن‌ ها (سلام) می‌گویند. سلامی که نشانه بی اعتنایی توأم با بزرگواری است، نه ناشی از ضعف، سلامی که ناشی از عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است سلام و وداع گفتن با سخنان بی رویه آن‌ها است، نه سلام تحیّت که نشانه محبت و پیوند و دوستی است، خلاصه سلامی که نشانه حلم و بردباری و بزرگواری است.» (4)

یا در آیه 34 فصلت می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ» و به وسیله حق باطل را دفع کن و با حلم و مدارا جهل و خشونت‌ را و با عفو و گذشت به مقابله با خشونت‌ها بر خیز و هرگز بدی را با بدی و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی که این روش انتقام جویان است و موجب لجاجت و سرسختی مُنحرفان می‌گردد و در پایان آیه به قسمتی از فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، می‌فرماید: «نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند.

گذشت از ظلم دیگران 
و هنگامی که جاهلان آن‌ ها را مورد خطاب قرار می‌ دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت می‌ پردازند در پاسخ آن‌ ها (سلام) می‌گویند. سلامی که نشانه بی اعتنایی توأم با بزرگواری است، نه ناشی از ضعف.
حق کسی که به تو بدی کرده آن است که او را ببخشی و اگر دانستی که عفو مضر است، او را مجازات کنی.» [زیرا خداوند می فرماید: «هرکس پس از ظلمی که بر او رفته درصدد انتقام و مجازات باشد ایرادی به او نیست. ایراد و مؤاخذه تنها بر کسانی است که بر مردم ظلم می کنند و در زمین به ناحق طغیان و شرارت می نمایند. برای آنها عذاب دردناکی است و هرکه بر ظلم کسی صبر کند و (با وجود توانایی بر انتقام) عفو کند، این عمل از کارهای پرارزش و بزرگ است (5)؛ و نیز خدای عزوجل فرمود: «هرگاه خواستید مجازات کنید تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر صبر پیشه کنید، این کار برای صابران بهتر است. (6)

 

بخشش به معنای بی خیالی نیست
بخشیدن خطای دیگران و نادیده گرفتن آن از بی توجهی، بی اعتنایی یا بی خیالی ناشی نمی‌شود و آن‌هایی که فکر می‌ کنند بخشش مترادف سستی و زد و بند و مطالبه گری و… است، اشتباه می‌کنند. بخشش واقعی از عشق حق ریشه گرفته است و انسان با بخشش به یکی از صفات الهی مجهز می‌شود و در می‌ یابد که با بخشیدن چگونه می‌ تواند یک گام به انسانیت نزدیک‌ تر شود.

به امید آنکه ان شاء الله هر چه بیشتر با مصادیقی که پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله فرموده اند خود را بیشتر تطبیق داده و در مسیر انسان های عاقل البته به معنای واقعی، زندگی سعادتمندی داشته باشیم.

منبع:

1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۷

2- تحف العقول، ص 28

3- فرقان/ 63

4- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 15، ص 149

5- شوری/ 43

6- نحل/126

عامل اصلي انحراف انسان...

 

سه عامل اصلي انحراف انسان و دشمنان سعادت

سوره قصص/ آيه 50:

«فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»؛ [اگر اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان كه آنان تنها از هوسهاي خود پيروي مي‌كنند! و آيا گمراهتر از آن كس كه پيروي هواي نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهي را نپذيرفته، كسي پيدا مي‌شود؟! مسلّماً خداوند قوم ستمگر را هدايت نمي‌كند!]

سه عامل در كنار هم دشمن انسان هستند:
1.    جلوه هاي دنيوي
2.    تمايلات نفساني
3.    وسوسه هاي شيطاني
در اين ميان، دنيا و جلوه هاي آن همچون كليدي است كه با حركت به يك سوي، در را باز مي كند و با حركت به سوي ديگر مي بندد. يعني هم مي توان از آن بهره خوب گرفت و هم مي توان آن را در راه بد به كار برد. وسوسه هاي شيطاني نيز – اگر چه نقش آفرين هستند ولي- انسان را به گناه مجبور نمي كنند. البته شيطان در دل اولياي خدا راه نفوذ و تسلطي ندارد. اما دشمن دوم كه از همه كارسازتر است، هواها و تمايلات نفساني است كه خطرناك ترين دشمن انسان به شمار مي رود.

منبع:

تمثيلات نور، استاد قرائتي، تمثيل 50 
 

خوشبخت چه کسی است؟ ...

 


از نظر پیامبر اعظم (ص) خوشبخت چه کسی است؟
اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

 

پیامبر اعظم (ص) می فرمایند:

اَلسَّعیدُ مَن اختارَ باقِیَةً یَدومُ نَعیمُها على فانیَةٍ لا یَنفَدُ عَذابُها وَ قَدَّمَ لِما یَقدِمُ عَلَیهِ مِمّا هُوَ فى یَدَیهِ قَبلَ أن یُخَلِّفَهُ لِمَن یَسعَدُ بإنفاقِهِ وَ قَد شَقىَ هُوَ بِجَمعِهِ

 

خوشبخت کسى است که سراى باقى را که نعمتش پایدار است بر سراى فانى که عذابش بى‌ پایان است برگزیند و از آنچه در اختیار دارد براى سرایى که به آنجا مى ‌رود پیش فرستد قبل از آن‌که آنها را براى کسى بگذارد که او با انفاق آن خوشبخت مى‌ شود ولى خودش با گردآورى آن (دارایى‌ ها) بدبخت شده است.

منبع:اعلام الدّین، ص345

همه را داریم جزکسی که باید ونداریم...

 

علی جان کوفیان غیرت ندارند
که فرمان تو را گردن گذارند

علی جان کوفیان خفت پذیرند
که دامان بلندت را نگیرند

علی جان کوفیان با کیاست
جدا کردند دین را از سیاست
 
بنام دین سر دین را شکستند
دو بال مرغ آمین را شکستند
 
به پیشانی اگر چه پینه دارند
ز فرزند تو در دل کینه دارند

چو بنچاق فدک را پاره کردند
عزادار تو را آواره کردند

شغالان شیرها را سر بریدند
کبوتربچگان را پر بریدند
 

اوج ناراحتی ما همین است که می گریم و زود فراموش میکنیم اما عجب دلی دارد هزاران سال تنها و غریبانه گریه میکند

میدانستین  تنهاست

تنهاگریه کردن را تنها کسی میفهمد که کسی را نداشته باشد …

نه من وشمایی که در هنگام مصیبت همه را داریم جز …

منبع دلنوشته

چرا حجاب در ایران آزاد نیست؟!

 


یکی از مناقشات و سؤالاتی که برخی افراد در برخی محافل مطرح می کنند، این است که اگر حجاب در جامعه اجباری است، چرا در دیگر کشورهای اسلامی این گونه نیست، همانند لبنان، عراق، مالزی، عربستان و فقط در شهرهای مذهبی آن کشورها بی حجابی دیده نمی شود؟

نکته بسیار مهمی که در خصوص این پرسش باید به آن توجه داشت این است که ماهیت و حقیقت اجرای احکام اسلامی دایر مدار نوع عملکرد و مدیریت کشورهای به ظاهر اسلامی نیست؛ چرا که اگر قرار باشد ملاک و معیار استخراج احکام اسلامی، بسته به نوع عملکرد و مدیریت کشورها باشد، در این صورت همین پرسش می تواند در سایر موضوعات نیز مطرح شود، برای نمونه چرا در برخی کشورهای اسلامی شراب سرو می شود، و یا اینکه معاملات ربوی آزاد است، و یا روابط نامشروع و دیسکوها در هتل های چند ستاره عربی قانونی شده است. آیا وجود این منکرات اجتماعی در این کشورها مجوزی برای گسترش و آزادی آنها در سایر بلاد اسلامی می شود؟

برخی از آزادی ها در تضاد جدی با آیات الهی
آیا آزاد کردن بی حجابی در برخی کشورهای عربی مصداق روشن اشاعه فحشا و منکر نیست؟![1] و اینکه آیا این آزادی در جامعه در ضدیت آشکار با آیات امر به معروف و نهی از منکر نیست که خدای متعال آن را در جامعه بر همگان واجب کرده است؟[2]، آیا شعائری همچون حجاب اسلامی جزئی از حدود الهی نیست که آمران به معروف و ناهیان از منکر باید، نسبت به آن رفتار و کنش صحیح و اخلاقی داشته باشند.[3] وقتی بی حجابی در جامعه آزاد و قانونی شود، یعنی این قانون در نقطه مقابل آیات حجاب و عفاف قرار گرفته است، در این چنین فضایی آیا آیات وحی مقدم است یا قوانین سکولار کشورهای اسلامی که در پی اهداف خاص سیاسی و اجتماعی هستند؟

اگر در برخی کشورهای عربی که داعیه اسلامی بودن دارند مقررات دینی و اسلامی حجاب رعایت نمی شود، نمی توانند الگو و اسوه ی جوامع اسلامی باشند.
حکم حجاب توریست های غیر مسلمان
اصل وجوب و رعایت پوشش و حفظ حجاب در جامعه اسلامی بنا بر ادله کامل قرآنی و روایی بر تمام مسلمانان واجب است. و در این مسأله اختلافی بین فقها و محققان علوم اسلامی وجود ندارد؛ چرا که رعایت حجاب یکی از ضروریات دین مبین اسلامی است، و حاکم اسلامی نیز موظف است حافظ حریم و حرمت آن دستورات در جامعه اسلامی باشد، ولی سؤالی که در خصوص رعایت این حکم الهی در خصوص اهل کتاب و غیر مسلمانان مطرح است این است که، هر چند اصل رعایت حجاب در ادیان توحیدی همچون یهودیت، مسیحیت و … مورد اشاره قرار گرفته است، حال وظیفه این دسته افراد در جامعه اسلامی چیست؟ آیا آنان نیز باید به آداب اسلامی مقید باشند یا خیر و دیگران در خصوص آنها چه مسئولیتی برعهده دارند؟ در جواب این پرسش به چند نکته اشاره می کنیم:

1- برخی از محققان بر این باورند که بر اساس مبنایی که در بین عالمان شیعی وجود دارد تردیدی در وجوب پوشش بر زنان غیر مسلمان نیست. دست کم در ممالک اسلامی، رعایت عرف و قوانین اسلامی بر این افراد لازم است. برای نمونه صاحب حدائق در قسمتی از کتاب طهارت این چنین بیان می دارد: الا الکفار مکلفون بالفروع و لمینقلوا فی المسأله خلافا عن احد من الخاصه و بلمن عامه الا عن ابی حنیفه: کافران بر فروع مکلفند بلکه نزدیک است این سخن میان ایشان به اجماع باشد و در این مسئله از هیچ عالم شیعی بلکه سنی جز ابو حنیفه نقل خلاف نشده است.[4]

2- قول دیگر نیز وجود دارد، به این معنا، با توجه به اینکه آیات حجاب از جمله آیه 31 سوره مبارکه نور و همچنین آیه59 سوره مبارکه احزاب دستور حجاب خطاب به مؤمنین است«وَ نِساءِ الْمُؤْمِنین».[5]، از این رو کنیزان و به تبع اهل کتاب از آن استثناء شده اند.[6]، از این رو برخی محققان و اندیشمندان اسلامی بر این باورند هر چند به حکم اولی حجاب برای اهل کتاب در جامعه اسلامی الزامی نیست، ولی به حکم ثانی حاکم اسلامی برای حفظ نظام اجتماعی می تواند قانونی وضع کند.

 

آیا آزاد کردن بی حجابی در برخی کشورهای عربی مصداق روشن اشاعه فحشا و منکر نیست؟! و اینکه آیا این آزادی در جامعه در ضدیت آشکار با آیات امر به معروف و نهی از منکر نیست که خدای متعال آن را در جامعه بر همگان واجب کرده است؟
وظایف و مسئولیت های حکومت اسلامی
موضوع دیگری که ارتباط مشخصی با بحث حجاب دارد، وظایف و مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی است که بر عهده حکومت های اسلامی نهاده شده است.

1- احیای ارزش های دینی در جامعه: یکی از روشن ترین و مهمترین وظایف حاکمان اسلامی در جامعه اسلامی زنده نگه داشتن حدود و مقررات اسلامی در جامعه است، ولی اگر در این بین برخی کشورهای اسلامی، قوانین اسلامی در آنها رعایت نمی شود، این کاستی و نقص، نشأت گرفته از سوء مدیریت آنان است نه از ناحیه دستوارت دینی. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى‌دارند و زکات مى‌دهند و به کارهاى پسندیده وامى‌دارند، و از کارهاى ناپسند باز مى‌دارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست.»[7]، برخی از محققان از عبارت «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْض» رابطه روشن و دقیقی بین برپایی حکومت و داشتن قدرت و زنده نگه داشتن امر به معروف و نهی از منکر برقرار کرده اند.

2- اجرای احکام و دستورات دینی در جامعه: هدف و فلسفه حکومت دینی اجرا و زنده نگهداشتن دستورات دینی است، والا جامعه ای که دستورات دینی در آن نه توسط مردم و نه توسط حاکمان و متولیان امر رعایت نمی شود را نمی توان دینی دانست، از این رو اگر در برخی کشورهای عربی که داعیه اسلامی بودن دارند مقررات دینی و اسلامی حجاب رعایت نمی شود، نمی توانند الگو و اسوه ی جوامع اسلامی باشند. در خصوص برپایی حکومت و اجرای احکام اسلامی در کتاب نهج البلاغه این چنین نقل شده است: «بارالها! تو خود مى‌دانى آنچه از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالاى دنیا نبوده است، بلکه از آن روست که پرچم دین تو را افراشته بینیم و اصلاح را در کشورت آشکار کنیم و بندگان ستمدیده ‌ات را امانى دهیم تا به فرایض و سنّت ها و احکامت عمل شود.»[8]

منبع:

[1]. نور/19.  «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛  کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است.

[2]. نور، آیه 31 «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ…»

[3]. « … اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛ آمران به معروف ، نهی کنندگان از منکر، وحافظان حدود (و مرزهای ) الهی ،(مؤمنان حقیقی اند)؛ و بشارت ده به( اینچنین) مؤمنان!

[4]. الحدائق الناظره،ج3، ص39.

[5]. سوره مبارکه احزاب آیه 59. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِن… اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند»

[6]. وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 412. « ابی خالد قماط نقل می‌کند از امام صادق(ع) پرسید: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آن‌حضرت فرمود: «اگر خواست می‌تواند بپوشاند و می‌تواند نپوشاند (مخیر است)

[7]. حج، آیه 41. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»

[8]. نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص189. « اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً »