بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
شنبه 98/02/07
عقیق: هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که برگزاری مراسم ترحیم و ختم چقدر هزینه دارد؟ هزینه غسل، سنگ قبر معمولی، مداح و اکو، مسجد، نماز میت، اعلامیه ترحیم، پارچه اعلام همدردی همه از هزینههای هنگفتِ مردن است که برای ورثه دردسرهای زیادی دارد. امروزه شاید بتوان گفت که مراسم تدفین از مراسم عروسی پر هزینه تر شده، که این هزینه ها مصیبت خانواده عزادار را دو چندان کرده است.
تسلیت و تعزیت، سنتی عمومی در میان همه ملل جهان است. تسلی دادن به معنای آرامش بخشیدن به شخص مصیبتزده است، که باعث کم شدن اندکی از فشار مصیبت و فقدان از دست دادن عزیزی می شود .
مراسم ختم از جمله رسومات پسندیده و حکیمانه در شرع مقدس اسلام است و در منابع دینی سفارش زیادی به شرکت در مراسم تشییع اموات و دلداری به بازماندگان شده است. اما در این زمان، این آیین پسندیده که جهت تسلیت به بستگان متوفی، می باشد؛ تبدیل به غم و اندوه مضاعف، و آلوده به منکراتی شده و از جهاتی از مبانی اسلام فاصله گرفته است.(آیا واقعا درست است؟)
البته بر این هزینه ها، هزینه پخت و پز برای میهمان هایی که به خیال خود برای تسلی دادن چند روزی را در خانه متوفی سکنی می گزینند اضافه کنید!
بدین ترتیب خانوادهی مصیبت زده ی داغدار، هم باید داغ عزیز از دست رفته خود را تحمل کرده و هم چند روزی برای تسلی دهندگان غذا تهیه کنند! که از نظر آموزههای اسلام، تحمیل هزینه پذیرایی از مردم بر مصیبتزده، از سنتهای غیرعقلانی است.
آیا غذا خوردن در منزل صاحب مصیبت حرام است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: برخی از فقیهان شیعی به دلیل برخی از روایات، میگویند: غذا خوردن در منزل متوفی در سه روز اول فوت متوفی، کراهت دارد و یا حداکثر خوردنش اشکال دارد.
رسم ایران قدیم برای شرکت در مجلس ختم
جا دارد به سنت خوبی که در برخی از مناطق کشور مرسوم بوده و شایسته است در همه جا گسترش یابد اشاره کنیم.
رسم قدیم ایران نیز چنین بوده است که تا هفت روز از خانه صاحب عزا دودی بلند نمی شده و بستگان و همسایگان برای آنها غذا می بردند و اجازه می دادند آنها در خلوت و آرامش به دلتنگی و عزاداری خود برسند .
در این صورت اگر می خواهید طبق رسوم گذشته برخورد کنید و این برخورد را مناسب می دانید یکی از بهترین کارها کمک به صاحبان عزا در پذیرایی و یا ارسال مبلغی به عنوان کمک برای برگزاری مراسم است جالب است بدانید این آیین همچنان در میان اقوام لر و بختیاری ایران مرسوم است.
سابقاً در منطقه گیلان معمول بود که اگر شخصی فوت می کرد؛ به خلاف روش و سنتی که در سایر مناطق ایران متداول است برای مدت یک هفته تمام تسهیلات زندگی را برای بازماندگان متوفی تدارک میدیدند تا صاحب عزا مزاحمتی جهت مجالس ترحیم احساس نکند، بدین ترتیب که همسایگان و بستگان متوفی هر روز شام و ناهار تهیه کرده و به خانه عزادار میفرستادند و از تسلیت گویندگان و عزاداران پذیرایی میکردند و به صاحبان عزا علاوه بر رنج از دست دادن عزیز خود، رنج پذیرائی از مهمانان که معمولاً کم هم نبودند اضافه نمیشد.
بدینترتیب مدت یک هفته در خانه صاحبان عزا و داغدیدگان، به اصطلاح محلی برنجی خیس نمیشد و دودی از آشپزخانه آنها بلند نمی شد .
زمانی که جناب جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسید. پیامبر اکرم از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) خواست که به نزد اسماء، همسر جعفر و خانوادهاش برود و سه روز برایشان غذا تهیه کند، بعد از این دستور پیامبر، میان مسلمانان رسم شد که وقتی کسی دچار مصیبت میشد همسایگان و خویشان او سه روز برایش غذا تهیه کرده و میبردند.
آداب و رسوم کنونی برخی شهرهای ایران
از آداب و رسوم مردم شهرستان «اهر» در ختم اموات این است که همسایگان، اهل فامیل و آشنایان، سه روز مخارج عزاداری را تقبّل می کنند و کمک حال فرد صاحب عزا می شوند. زنان نیز برای فرد مصیبت دیده، مواد غذایی از جمله خرما، تخم مرغ و کره و کلّه قند تهیه می کنند و برای صاحب عزا، می آورند.
در کرمان شرکت کنندگان در مجلس هفتم برای صاحبان عزا به رسم احترام و برای کمک در تأمین مخارج مراسم، کله قند و چای می بردند. به نوشته پورکریم ترکمن های اینجه برون یک روز پس از خاکسپاری هدایایی چون کله قند و پارچه و برّه برای صاحبان عزا می بردند.
در کردستان از مهمانان در مسجد و خانه فقط با آب خنک پذیرایی می کنند و دعوت از آنان برای صرف غذا معمول نیست. قبلاً در کردستان مرسوم بود که روز سوم خانواده میت به زنانی که بر سر مزار حضور داشتند، کلوچه می دادند. به نوشته پورکریم ترکمن ها از مهمانان با آبگوشتی به نام «اللّه یُلی» در روز سوم و پنجم پذیرایی می کردند.
در میان کُردها به پیروی از سنّت پیامبر، وابستگان دورتر میّت یا همسایگان او، خانواده متوفی و اقوام نزدیک او را برای صرف غذا دعوت می کنند یا به خانه متوفی غذا می فرستند.
سنت پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) در مجالس ترحیم
وقتی به تاریخ و فرمایشات پیامبر اکرم و اهل بیت مراجعه می کنیم، سنت غنی اسلام را مخالف این فرهنگ جاافتاده در کشور خود می بینیم!
امام صادق(علیه السلام) در مجلس عزاداری وارد شده و خطاب به آنان اظهار داشتند: پروردگار، مصیبت وارد شده بر شما را جبران فرماید، به جبران صبر و تحملتان، پاداش خوبی به شما دهد و شخص متوفی را نیز در سایه رحمت خویش قرار دهد. سپس از مجلس خارج شدند. (1)
در این صورت اگر می خواهید طبق رسوم گذشته برخورد کنید و این برخورد را مناسب می دانید یکی از بهترین کارها کمک به صاحبان عزا در پذیرایی و یا ارسال مبلغی به عنوان کمک برای برگزاری مراسم است جالب است بدانید این آیین همچنان در میان اقوام لر و بختیاری ایران مرسوم است.
این روایت بیانگر آن است که باید مراسم ترحیم را به سادگی برگزار کرد و اقوام و دوستان به ابراز همدردی با صاحبان عزا بسنده کنند و نباید اجازه دهند که در کنار آنها بودن به سبب تسلی دادن، صاحب عزا برای پذیرایی از آنها دچار تکلف و دردسر شود، بلکه باید تلاش کنند که در این مدت، این خانوادهها حتی دغدغه طعام خویش را نیز نداشته باشند و خود اطرافیان و بستگان متکفل تهیه غذا برای مصیبت زده شوند.
امام صادق(علیه السلام) در روایت دیگری میفرماید: الاکل عند اهل المصیبة من عمل الجاهلیة و السنة البعث الیهم بالطعام؛ غذا خوردن نزد مصیبت زدگان و با خرج آنان، از رفتارهای جاهلیت است و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرستادن غذا برای مصیبتزدگان است.(2)
براساس حدیث فوق، به یک واقعه تاریخی اشاره می کنیم. پس از شهادت جعفر طیار، پیامبر اکرم دستور داد سه روز به خانه جعفر غذا بفرستند تا خانوادهاش جز مصیبت از دست دادن جعفر، دغدغه دیگری نداشته باشند. براساس سنت پیامبر، اگر حتی صاحبان عزا دیگران را برای غذا خوردن در خانه متوفی دعوت کنند؛ شایسته نیست بروند. زیرا غذا خوردن نزد اهل مصیبت زده و در منزلشان از اعمال مردم قبل از ظهور اسلام بوده است.
همچنین در حدیثی آمده: زمانی که جناب جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسید. پیامبر اکرم از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) خواست که به نزد اسماء، همسر جعفر و خانوادهاش برود و سه روز برایشان غذا تهیه کند، بعد از این دستور پیامبر، میان مسلمانان رسم شد که وقتی کسی دچار مصیبت میشد همسایگان و خویشان او سه روز برایش غذا تهیه کرده و میبردند.(3)
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «سزاوار است همسایگان مصیبت دیده، به جای او سه روز اطعام کنند.» اما امروزه وقتی فردی از دنیا میرود؛ نه تنها خویشان، خانوادهی متوفی را اطعام نمیکنند؛ بلکه خانوادهی متوفی مجبور هستند سه روز به دیگران غذا بدهند!
نظر علما و مراجع
در توضیح المسائل مراجع عظام نیز چنین آمده است: بعد از دفن، مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتی دهند ولی اگر مدتی گذشته است که به واسطه سرسلامتی دادن مصیبت، یادشان میآید، ترک آن بهتر است و نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است.
اکنون این سؤال پیش میآید که: آیا غذا خوردن در منزل صاحب مصیبت حرام است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: برخی از فقیهان شیعی به دلیل برخی از روایات، میگویند: غذا خوردن در منزل متوفی در سه روز اول فوت متوفی، کراهت دارد و یا حداکثر خوردنش اشکال دارد.
پی نوشت:
1- وسائل الشیعه، ج 3، ص 218.
2- من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 182.
3- من لایحضره الفقیه، ج 1 ص 48، سنن سنن الترمذی، ج 3، ص 323.
جمعه 98/02/06
در پاسخ اين سوال توجه به دونكته لازم است:
الف) حرمت ازدواج با دو خواهر
ازدواج با دو خواهر بطور همزمان از ديدگاه اسلام و براساس آيه شريفه 23 سوره مباركه نساء كه مى فرمايد: («حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ…. وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ اْلأُخْتَيْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُورًا رَحيمًا»): «حرام شده است بر شما (ازدواج با) مادرانتان و… و اين كه بين دو خواهر جمع كنيد (هم زمان با آن دو ازدواج كنيد) مگر آنچه در گذشته واقع شده است همانا خداوند آمرزنده مهربان است»[1]، باطل و حرام شده است.
اما ازدواج با دو خواهر اگر در دو زمان باشد اشكال ندارد و اينكه گفته شده است حضرت يعقوب (عليه السلام) با دو خواهر از دختران دائى خود ازدواج نموده است بيشتر در منابع اهل تسنن آمده و در منابع شيعه ازجمله بحار الانوار[2] و در تفسير مجمع البيان قول طبرسى (ره) و در تفاسير ديگر گفته شده «ازدواج حضرت يعقوب با راحيل پس از اينكه ليا خواهرش (همسر يعقوب) از دنيا رفت، صورت گرفت و جمع ميان دو خواهر نبود.» اختلاف سن فرزندان حضرت يعقوب (ع) با يوسف (ع) (از جمله فرزند بزرگ حضرت يعقوب (ع) حدود 50 سال است و خداوند به حضرت يعقوب در 80 سالگى يوسف و بنيامين را عطا مى كند، و در سن بالاى 90 سالگى يوسف را از دست مى دهد و در سن حدود 130 سالگى به مصر مى رود و يوسف را مى بيند و در سن حدود 147 سالگى در مصر فوت مى كند)، مويد همين مطلب است زيرا، اگر سن فرزندان حضرت يعقوب را كنار هم بگذاريم خواهيم ديد ليا همسر اول حضرت يعقوب فوت كرده، سپس با راحيل ازدواج مى كند و راحيل زنده مانده و يوسف و بنيامين پس از 10 اولاد ديگر به دنيا آمده و يكى از عامل هاى حسادت به خصوص شش برادر يعنى فرزندان ليا نسبت به يوسف نبودن مادر آنها، فوت كردن مادرشان و زنده بودن راحيل است.[3]
ب- حرمت ذاتى و حرمت اعتبارى:
در مباحث اصول استنباط احكام شرعى آمده است. احكام فقهى از جهت حرام و حلال بودن وابسته به اعتبار شارع است و تكوينى نيست. البته احكام شرعى تابع مصالح و مفاسد مى باشد. با اين تفاوت كه برخى مصالح و مفاسد به حسن و قبح عقلى متكى است و يا هميشگى و ذاتى است. مانند حرمت شرب خمر و يا قتل بى گناه، كه مفسده آن هميشگى و ذاتى است. اما برخى مصالح و مفاسد وابسته به زمان و مكان و يا شرط خاص است. مانند صيد در روزهاى شنبه كه براى بنى اسرائيل حرام شده بود[4]. اما در دوران قبل از آن و بعد از آن حرام نبوده و نيست.
اين گونه موارد اعتبارى و متغير از ابتداى آفرينش انسان ها، نمونه هايى داشته است چنان كه درباره ازدواج هابيل و قابيل با خواهرانشان، مرحوم طبرسى حديثى از امام سجاد (ع) نقل مى كند كه آن حضرت در ضمن گفتارى كه به مردى قريشى بيان داشت جريان ازدواج هابيل را با بلوزا خواهر قابيل هم چنين ازدواج قابيل را با اقليما خواهر هابيل شرح مى داد به او فرمود: اين مطلب را انكار مكن چه آن كه روش الهى بر اين جارى شده است مگر نه اين است كه خداوند زوجه آدم را از خود او آفريد و سپس براى او حلالش كرد….[5].
علامه طباطبائى در توجيه اين نظريه مى فرمايد حكم ازدواج يك حكم تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است و حكم تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد. زمام چنين احكامى به دست خداست از اين رو ممكن است روزى به خاطر ضرورت از جانب خدا حلال گردد. در جامعه آن روز كه فقط چند خواهر و برادر بوده اند با در نظر گرفتن مشيت خداوند عنوان فحشا صدق نخواهد كرد حال چه اشكالى دارد كه به طور موقت براى گروهى به خاطر ضرورت اين گونه ازدواج مباح باشد.[6]
ازدواج هم زمان با دو خواهر نيز از اين گونه موارد است كه قبل از اسلام رايج بود. و در زمان حضرت يعقوب نيز جارى بوده است[7]. اما با ظهور اسلام به عنوان كامل ترين شريعت، پس از نزول آيه شريفه 23، سوره نساء، چنين ازدواجى تحريم شد. و اين خود دليلى است بر تكامل شرايع تا شريعت اسلام كه دستورات آن سزاوار اجراء، براى جامعه بشريت تا هنگام برپايى قيامت است[8].
پي نوشت:
[1] نساء، 23.
[2] بحار، ج 12.
[3] همچنين در تفسير برهان، ج 2، ص 243 و تفسير راهنما و بقيه تفاسير گفته شده راحيل زنده بوده و با يعقوب و 11 فرزند به مصر وارد مى شوند.
[4] سوره نساء، آيه 154.
[5] ر. ك: ميزان الحكمه، ج 4، ح 3031.
[6] براى مطالعه بيشتر ر. ك:. 1 ترجمه تفسير الميزان، ج 4، ص 239. 2 سبحانى، جعفر، منشور جاويد، ج 4، ص 198.
[7] ر. ك: بحارالانوار، ج 10، ص 76.
[8] براى مطالعه بيشتر ر. ك:. 1 تفسير الميزان، ج 4، ص 283، ط عربى. 2 تفسير نمونه، ج 3، ص 417.
چهارشنبه 98/01/21
شهید “بابک نوری هریس ” بسیجی جوان گیلانی است که همزمان با سالروز شهادت امام رضا (ع) در نبرد با تکفیریهای داعش در سوریه به شهادت رسید، وی بیست و دومین شهید مدافع حرم گیلان است.
متن کامل وصیتنامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است.
بسمالله الرحمن الرحیم
اینجانب بابک نوری هریس فرزند محمد
به تو حسادت میکنند، تو مکن. تو را تکذیب میکنند، آرام باش. تو را میستایند، فریب مخور. تو را نکوهش میکنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک میخوانند، مسرور مباش… آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم)
خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آنها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی بهقدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟
خدایا گناههای من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتیکه مرا نبخشیدی از این دنیا مبر.
تا وقتیکه راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم.
مادرم جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیبدیده میشود، در نبود من اشکهایت را سرازیر مکن. من با خدای خود عهدی بستهام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد.
مادرم برای من دعا کن، ولی اشکهایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشکهایت نیستم.
خواهران خوبتر از جانم من نمیدانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی میکشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده.
عزیزان من حالا دستهایی بلند شده و زینبهایی غریب و تنها ماندهاند و حسینی در میدان نیست.
امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینبهای زمانه و حرم او دفاع کنیم.
برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگینتر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانوادهام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و… بودهام و شما خود من هستید در جسمی دیگر.
پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینبهای مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.
منبع: وصیت نامه شهید بابک نوری
چهارشنبه 98/01/21
سوریه را به آلمان ترجیح داد
پدر شهید از ماجرای اعزام فرزندش به سوریه برایمان میگوید: بهطور مستقیم با من این موضوع را مطرح نکرد، اما میدانستیم که شش ماه است در سپاه بست نشسته و هر روز میرود و میآید و اصرار میکند که اعزامش کنند. تا اینکه بالاخره با اعزامش موافقت شد و فکر میکنم واقعا این موافقت هم کار خدا بود. بابک یک روز قبل از اعزام خود، در مسجد باب الحوائج بلوار شهید انصاری رشت که مسجد آذریهای مقیم رشت است و همه بابک را درآنجا میشناسند، از همه نمازگزاران مسجد بعد از نماز خداحافظی کرده بود، به همه گفته بود که من یک مدتی نیستم میخواهم بروم خارج از کشور، آن موقع همه فکر میکردند میخواهد آلمان برود.
از پدر میپرسم چرا آلمان؟! پدر شهید میگوید:، چون من و برادران بابک خیلی اصرار داشتیم که به آلمان برود و ادامه تحصیل بدهد، حتی موقعیتش را هم برایش فراهم کرده بودیم، اما خودش قبول نمیکرد برود. آن روز مردم فکر کرده بودند که بالاخره اصرارهای ما جواب داده و بابک راضی شده به آلمان برود. اما به جای آلمان از سوریه سردرآورد. بابک با این سفر همه را شوکه کرد.
منبع: خاطرات شهیدبابک نوری
سه شنبه 98/01/20
شهدا…اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بود
مدافع حرمی که وصیت کرد کنار اربابش دفن شود
بسم رب الشهدا و الصدیقین
شهید ذوالفقاری از چهار سال پیش فراگیری دروس حوزوی را در حوزه نجف آغاز کرد و پس از بروز تحولات عراق و بسیج نیروهای مردمی برای دفاع از عتبات عالیات به ویژه سامرا و حرمین عسگریین، به عضویت سازمان بدر عراق درآمد.
او در وصیتنامهاش درمورد محل دفنش چنین نوشته:
«این جانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت میکنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیهالسلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادیالسلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند. داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س).
بالای سر من روضه و سینهزنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یا حسین(ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که میخواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر…»
همین هم شد، نزدیک حرم امیرالمؤمنین دفن شد… شهیدی که وصیت نامهاش با «بسم رب الزهرا» آغاز شده بود…
منبع:کتاب پسرک فلافل فروش/ج1