بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
سه شنبه 95/09/23
یکی از شاگردان شیخ، از قول ایشان نقل می کند که فرمود:
شبی من، گرم او و مشغول مناجات، تضرع و راز و نیاز با معشوق بودم دیدم پروانه ای آمد دور چراغ(گردسوز های سابق)، هی گردش کرد تا یک طرف بدن خود را به چراغ زد و افتاد؛ اما جان نداد.!
با زحمت بسیار، مجددا خود را حرکت داد و امد و آن طرف بدنش را به چراغ زد و خود را هلاک کرد پس از این جریان به من الهام کردند:«فلانی! عشقبازی را از این حیوان، یاد بگیر. دیگر ادعایی در وجودت نباشد. حقیقت عشق بازی و محبت به معشوق، همین بود که این حیوان انجام داد.»
من از این داستان عجیب درس گرفتم و حالم عوض شد.
منبع:
کیمیای محبت/محمدی ری شهری/ص150
سه شنبه 95/09/23
سوال اساسی این است که: انسان، چگونه می تواند از خود شرک زدایی کند؟، و با شکستن بت نفس، ریشه شرک پنهان و آشکار را در وجود خود بخشکاند و به زلال توحید ناب، دست یابد؟؟؟
پاسخ جناب شیخ رجب علی خیاط این است که:
به نظر حقیر، اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال برسد و از معانی توحید، بهره ببرد باید به چهار چیز تمسک جوید:
اول: حضور قلب دائم؛
دوم: توسل به اهل بیت(علیهم السلام)
سوم: گداییِ شب ها
چهارم: احسان به خلق
منبع:
کیمیای محبت/محمدی ری شهری/ص142
دوشنبه 95/09/22
امروز سومین روزی است که حجتالاسلام محسن قرائتی، معلم دوستداشتنی همه ایرانیان، به خاطر عمل جراحی در بیمارستان بستری است.محبوبیت او نزد مردم ایران که پیش از این در نظرسنجی نمایشگاه قرآن کریم نیز به اثبات رسیده است، ما را بر آن داشت تا جستجوی بیشتری در زندگی و فعالیتهای محسن قرائتی داشته باشیم تا بلکه به علل اصلی آن پی ببریم.
این جستجو سبب شد تا به این نکته برسیم که این قاری و معلم قرآن، فعالیتهای قرآنی و تبلیغی خود را بر مدار «اخلاص» پیش میبرد و به دنبال نتیجهای به غیر از «حسن عاقبت» نیست.
قرائتی در کتاب خاطراتش میگوید: در سنین جوانى خدمت آخوند ملاعلى همدانى رسیدم و از ایشان سؤال کردم که «اگر شما بدانید دعاى مستجابى دارید چه چیز از خدا میخواهید؟ فرمود: اینکه خداوند من را بیامرزد. خیلى تعجّب کردم و تصور کردم که این عارف و عالم بزرگ چه خواهش و دعاى سادهاى دارد و حال آنکه در ذهن خودم دعاهاى بزرگ بزرگى میپروراندم، ولى الآن که بیش از 50 سال سن دارم با آن همه مسئولیّت و مطالعه و کتاب و رادیو و تلویزیون و… به این نتیجه رسیدهام که خواسته آن بزرگوار، یعنى عاقبت به خیرى، بزرگترین خواسته من نیز هست.»
او در بخش دیگری از خاطراتش به یک قرار با امام رضا(علیه السلام) اشاره میکند و مینویسد: «یک سال براى زیارت به مشهد مقدّس رفتم. در حرم با حضرت رضا(علیهالسلام) قرار گذاشتم که من یک سال مجّانى براى جوانها و اقشار مختلف کلاس برگزار میکنم و در عوض امام رضا (علیهالسلام) نیز از خدا بخواهد من در کارم اخلاص داشته باشم.
مشغول تدریس شدم، سال داشت سپرى میشد که روزى همراه با جمعیّت حاضر در جلسه از مسجد بیرون میآمدم، طلبهاى که جلو من راه میرفت نگاهى به عقب کرد، با آنکه مرا دید، به راه خود ادامه داد! من پیش خود گفتم: یا به پشت سر نگاه نکن یا اگر مرا دیدى تعارف کن که بفرمایید جلو! ناگهان به یاد قرار با امام رضا (علیهالسلام) افتادم، فهمیدم اخلاص ندارم، خیلى ناراحت شدم. با خود گفتم که قرآن در مورد اولیاى خدا میفرماید: «لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً»( انسان، ٩ ) آنان نه مزد میخواهند و نه انتظار تشکر دارند. من کار مجّانى انجام دادم، ولى توقّع داشتم مردم از من احترام کنند!
خدمت آیتاللَّه میرزا جواد آقا تهرانى رسیدم و ماجراى خود را تعریف کرده و از ایشان چارهجوئى خواستم. یک وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع کرد به گریه کردن، نگران شدم که باعث اذیّت ایشان نیز شدم، لذا عذرخواهى کرده و علّت را پرسیدم. ایشان فرمود: برو حرم، خدمت امام رضا (علیه السلام) و از حضرت تشکّر کن که الآن فهمیدى مشرک هستى واخلاص ندارى، من از خود میترسم که در آخر عمر با ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرک باشم و خود متوجّه نباشم.»
بی شک همین رویکرد مخلصانه این معلم و قاری قرآن است که سبب محبوبیت او در بین عموم مردم شده است.
یکی از مصادیق ملموس این اخلاص، در اختیار نهادن رایگان بیش از 90 عنوان کتاب در سایتش است. در حالی که او با شهرت و محبوبیتی که دارد، میتوانست میلیونها تومان از قبل فروش این کتابها درآمد کسب کند…
منبع:
دوشنبه 95/09/22
امام صادق(علیه السلام)فرمود:
هنگامی که موسی پسر عمران (علیه السلام)با پروردگارش مناجات می کرد مردی را دید که در سایه عرش خدا قرار گرفته است،عرض کرد:پروردگارا! این کیست که عرش تو بر او سایه افکنده است؟خدای متعال فرمود: این کسی است که به پدرو مادرش نیکی میکند و برای سخن چینی قدم بر نمی دارد.
منبع
سخنان قدسی(2)/موسسه الامام الهادی/ص89
دوشنبه 95/09/22
از دانشمندی پرسیدند:
کسی که قرآن می خواند و نمی داند که چه می خواند ، آیا هیچ اثری دارد؟
گفت:کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؛ پس چگونه قرآن اثر نکند؟ بلکه
بسیار اثر می کند.
پس چگونه خواهد بود اگر بداند که چه می خواند.
منبع: حکایت وحکمت/حسین دیلمی ص 189-190