بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
دوشنبه 95/10/13
منافع امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف )به منافع مادی و درک حضور جسمانی امام منحصر نیست .برای کسانی که شیفته امام هستند ،راه ارتباط معنوی و روحی با امام با است
سید بن طاووس در کشف المحجه به فرزند خود می فرماید: برای کسانی که اهل باشند در های ارتباط با حضرت باز است امام همچون خورشید تابناکی است که عالم ملک وملکوت را به نور خود منور می کند و نزدیک ترین مردم به خدا ست و بزرگترین معلم اولیا از سالکان الهی در راه رسیدن به کمالات الهی و انسانی است
اگر انسان نفس خود را تز کیه کرده با چنین حالی به حجت خدا توجه کند وبه او عشق ورزیده فانی در او شود مورد هدایت های خاصه ولی خدا قرار می گیرد و مدارج کمال را به سر عت طی می کند
امام صادق ( علیه السلام )در روایتی به اصحاب خود می فرماید:میان شما و امام تان هیچ حجابی نیست هر گاه سخنی داشتید به ما بگویید که به ما می رسد
بنا بر این راه برای کسی که بصیر باشد کاملا باز است
منبع: آفتاب مهر / جمعی از محققین مرکز تخصصی مهدویت /ص21،22
دوشنبه 95/10/13
رسول اکرم (صل الله علیه واله و سلم ): می فر مایند :هر کس بر من یک بار صلوات و درود فرستد خدا به سبب آن ده بار بر وی درود فرستد وده گناه از وی محو فرماید وده حسنه برای او ثبت کند ودو فرشته موکل بر او برای رساندن آن صلوات به روح من از یک دیگر سبقت گیرند
منبع : /بحار انوار جلد 91/ص 63،64
دوشنبه 95/10/13
حجت الاسلام علی محدث پدرش مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة)می گوید: یک روز صبح پدرم برخاست وشروع به گریه کردن نمود ،از او پرسیدم: چرا اشک میریزید ؟فرمود:برای اینکه دیشب نماز شب نخواندم!گفتم : پدر جان!نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی بجا نیاورده اید چرا این طور نگرانید ؟ فرمود : فرزندم ! نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود ؟
منبع :
اصحاب امام صادق(علیه اسلام )/ ص 16
دوشنبه 95/10/13
وقایع روز سوم ربیع الثان
1…سفر امام عسکرى علیه السلام به جرجان…در این روز امام حسن عسکرى علیه السلام براى وفا به وعده اى که فرموده بودند و آشکار شدند معجزاتى از آن بزرگوار با طى الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند…(1)…
جعفر بن شریف مى گوید:🕋…سالى قصد حج کردم ، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکرى علیه السلام در سامراء رفتم . اموالى از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت مى رساندم . خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسى بدهم ، ولى پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: “به مبارک خادم بده “عرض کردم : همین کار را کرده ام ، و سپس بیرون آمدم و گفتم : “شیعیان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند” امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى⁉️ عرض کردم : بر مى گردم . فرمودند: 170روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانى به جرجان وارد مى شوى…آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان مى آیم . برو به سلامت خداوند متعال تو را و آنچه باتوست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسرى براى پسرت متولد شده است.
نام او را ((صلت )) بگذار، که خداوند به زودى او را به حد کمال مى رساند و او از اولیاء ما خواهد بود. من گفتم یابن رسول الله ، ابراهیم بن اسماعیل جرجانى از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان مى کند، و در جرجان از اشخاصى است که متنعم به نعمت هاى الهى است
امام علیه السلام فرمودند:خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانى که به شیعیان ما مى کند جزاى خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسرى صحیح الاعضاء روزى فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن على مى گوید: نام پسر خود را احمد بگذار راوى مى گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم ، و در روزى که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم . هنگام که اصحاب ما براى تهنیت آمدند، به ایشان گفتم : امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف مى آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکرى علیه السلام در همان ساعتى که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم . آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم . من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم .
اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید. اول کسى که ابتدا به سؤال کرد نضر بن جابر بود. او گفت : یابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابیناست ، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند او را حاضر کن . او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهاى آنان را بر آورده مى نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز
دوشنبه 95/10/13
🌸🌼 آخرین نماز 🌷 وقتی خدای مهربان در قرآن فرموده که: « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری ؛ نماز را بخوان تا به یاد من باشی» معنای دیگرش این است که اگر به یاد او نباشیم نمازی نخوانده ایم. حالا برای اینکه در نماز به یادش باشیم به این نسخه شفابخش عمل کنیم که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود
: «طوری نماز بخوان که گویی آخرین نمازی است که می خوانی.» 🌷 و نیز در جای دیگر داریم: «طوری نماز بخوان که انگار خدا را می بینی و اگر تو او را نمی بینی بدان که او تو را می بیند.» از همین امروز تمرین کن قبل از نماز خیلی جدی به خودت بگو
: این آخرین نماز من است، من میخواهم با خدا حرف بزنم. 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛
منبع:
احادیث کافی، ج 4، ص 261 و مصباح الشریعه، ص8 کانال مرکز تخصصی