آیا نباید کار را برای ثواب انجام داد؟

اگر نیت افعال ما انجام عمل صالح برای خدا باشد، کالبد بی جان اعمال ما روح پیدا می کند.
اعمالی که ما در شبانه روز انجام می دهیم و مورد نهی دین و شارع نیست، یا واجب است و یا مستحب یا مباح. در حدیثی آمده است «الاعمال بالنیّات» یعنی اعمال و افعال ما به وسیله نیت های ما ارزش پیدا می کنند. اگر نیت افعال ما انجام عمل صالح برای خدا باشد، کالبد بی جان اعمال ما روح پیدا می کند.

شاید بگویید چه فرقی می کند که کار را برای چه کسی و چه چیزی انجام دهیم؟ اما واقعیت این است که کار برای خدا بسیار ثمرات ویژه ای دارد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می شود.

نتیجه کاری که برای خدا باشد

1. خدا مزد می‌دهد گرچه عمل نکنیم و با نیت باشد، «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» ؛ یعنی سعی خودت را بکنی مزد داری حالا چه کار انجام بشود چه نشود، شما سعی خودت را کردی رفتی مسجد پیش نماز نبود که نمازت را بخوانی ثواب جماعت داری. یعنی اگر غیر این بود می‌گفت(لیس للانسان الا ما عمل) خدا نگفته اگر کار کردی من مزد می‌دهم می‌گوید اگر تلاش کردی مزد می‌دهم حالا این چه عمل بشود و چه نشود.

2. حتی با نیت، شما نیت کار خیر داری ثواب می‌دهند.

3. حتی با شرکت در کار خیر، مثلا عید قربان پول نداری گوسفند بخری و بکشی صد نفر می‌شوند یک گوسفند می‌خرند شریکی خدا ثواب همه را می‌دهد نه اینکه ثواب را تقسیم کند خدا به همه ثواب یک گوسفند می‌دهد.

4. کار برای خدا کم آن هم مفید است «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَه»؛ یک ذره هم کار بکنی خدا ثواب می‌دهد یعنی اگر یک دانه انگور دهان یک گنجشک بگذاری، حتی یک دانه انگور دهان بابات بگذاری ثواب داری اما خلق نه، اگر به تو گفتند یک کیلو انگور بیاور شما رفتی یک دانه آوردی ناراحت می‌شود یعنی خلق جنس کم را قبول نمی‌کند اما خالق جنس کم را هم قبول می‌کند.


کسب ثواب و اجر به خاطر انجام کارهای مورد پسند خدای متعال، با کسب رضایتش هیچ گونه مغایرت و تنافی ندارد. یعنی انسان می تواند کاری انجام دهد که هم از ثواب و اجر آن برخوردار شود و هم از رضایت الهی برخوردار باشد. پس نیازی نیست که این دو را در دل و نیت خود تفکیک کنیم تا مشکلی پیش نیاید.

البته از نگاه ایده آل، انسان باید صرفاً برای تعالی و رشد، و نزدیکی به پروردگار کارهایش را انجام دهد نه طمع بهشت، و کسب ثواب و فرار از عقاب. همانطور که از روایات استفاده می شود که عبادت خداوند با سه انگیزه انجام می شود، ترس از جهنم، طمع به بهشت، محبت و خشنودی خداوند.

منبع:
1- النجم/39
2- الزلزلة/7

آدمها چند دسته اند!

آدم ها سه دسته اند: آدم هایی که زود (به موقع) می‌ فهمند اشتباه می‌ کنند، آدم هایی که دیر می‌فهمند اشتباه می‌کنند و آدم هایی که هیچ وقت نمی‌فهمند اشتباه می‌کنند.
آدمها در این که همه اشتباه می‌کنند، مشابهند. آنچه افراد را در دسته بندی ها از هم متمایز می‌کند، درک و عملکرد آنها پس از اشتباه است.
خصوصیت مهم دسته اولی از آدم ها این است که وقتی می‌فهمند اشتباه می‌کنند که فرصت جبران دارند و هنوز موقعیت تصحیح اشتباه خود را از دست نداده اند. اینان خوشبخت ترین مردم اند و ارزشمندترین مردم برای اطرافیان خود.

کسى که در تمام عمرش به اعمال زشت اشتغال ورزد تا آن گاه که به یقین مشاهده ى مرگ کند در آن ساعت پشیمان شود و گوید اکنون توبه کردم، توبه ى چنین کسى پذیرفته نخواهد شد چنان که هر کس به حال کفر بمیرد نیز توبه اش قبول نشود. بر این گروه عذابى بس دردناک مهیّا ساختیم
در نگاه دینی هم این انسان ها، موفق و سعادتمند هستند چرا که فرصت سوزی نکرده و سریع از مسیر اشتباهشان برگشته اند و خداوند نیز این برگشت را به زیبایی و با آغوش باز پذیرفته است: « إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیب»: خداوند توبه کسانی را می پذیرد که از روی نادانی عمل زشتی مرتکب شده و فوری توبه کنند
این گروه از آدم ها هیچ گاه از رحمت و لطف پروردگارشان مأیوس نبوده و به وعده های او باور و یقین دارند : «یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً» ؛«ای بندگان من که بر خود اسراف کرده‌اید از رحمت خداوند ناامید نشوید که خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
دسته دوم، این افراد زمانی می‌فهمند اشتباه می‌کنند یا کرده اند که کار از کار گذشته و فرصت اصلاح و جبران را از دست داده اند. این دسته یا مغمومند و حسرت دار، یا فرافکن و در تلاش توجیه و یافتن مقصر که البته هیچ یک دردی را دوا نخواهد کرد.
حال و روز این دسته از افراد هم در آیات قرآن کریم در دو جایگاه زیبا به تصویر کشیده شده است؛ 
یکی لحظه ای که مرگ به سراغ انسان می آید و او یقین می کند که دیگر راه فراری وجود ندارد: «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَ لاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کفّارٌ أُولئِک أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً»؛ کسى که در تمام عمرش به اعمال زشت اشتغال ورزد تا آن گاه که به یقین مشاهده ى مرگ کند در آن ساعت پشیمان شود و گوید اکنون توبه کردم، توبه ى چنین کسى پذیرفته نخواهد شد چنان که هر کس به حال کفر بمیرد نیز توبه اش قبول نشود. بر این گروه عذابى بس دردناک مهیّا ساختیم.
عدم پذیرش توبه و ندامت براى چنین انسان هایى مخالف با رحمت الهى نیست چرا که حقیقت توبه در این جا تحقق نیافته است. حقیقت توبه همان تحول درونى در موقع آزادى عمل است و یقیناً چنین توبه اى را پروردگار خواهد پذیرفت و باب رحمت او واسع است، ولى در جایى که اختیار از آدمى سلب شده و آثار مرگ و عذاب الهى آشکار گردیده، اظهار حال توبه از باب اضطرار است و ادعایى بیش نخواهد بود.
ترک گناه آنوقت توبه و تصمیم و اختیار محسوب می ‏گردد که آدمی‏ خود گناه را نقل و حاضر ببیند و کیفر گناه را نسیه و غایب بداند و آنگاه‏ به ملاحظه کیفر آینده و یا به خاطر اجر و ثواب آینده و یا به ملاحظه‏ احساس زشتی و پلیدی که در خود گناه می‏کند از ارتکاب آن گناه منصرف‏ گردد .

انسان هم در جهان طبیعت همین حال را دارد ، هر اصلاح و تکمیلی که‏ بایست بکند تا وقتی است که روی درخت طبیعت است و جدا نشده ، و اما همین که از این درخت با دست مرگ جدا شد دیگر راه اصلاح به روی او بسته‏ است .
و دیگری در روز قیامت؛ «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا* یَاوَیْلَتىَ‏ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ فُلَانًا خَلِیلًا* لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ»
شخص ستمکار در روز قیامت از شدت حسرت دست خود را به دندان مى‏ گزد و مى‏ گوید: اى کاش طریقه پیغمبر را پیش گرفته بودماى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم او مرا از قرآن گمراه کرد.

منبع:

سوره نساء، آیه ی17.
2- سوره زمر، آیه 53.
3- سوره ى نساء، آیه ى 18.
4- محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 4، ص 240 ـ 241;5

 

عظمت الهی در آفرینش جهان در کلام امام علی(ع)

امام على علیه السلام:

وَ لَو ضَرَبتَ فى مَذاهِبِ فِکرِکَ لِتَبلُغَ غایاتِهِ ما دَلَّتکَ الدَّلالَةُ إِلاّ عَلى أَنَّ فاطِرَ النَّملَةِ هُوَ فاطِرُ النَّخلَةِ لِدَقیقِ تَفصیلِ کُلِّ شَى ءٍ و َغامِضِ اختِلافِ کُلِّ حَىٍّ وَ مَا الجَلیلُ وَ اللَّطیفُ وَ الثَّقیلُ و َالخَفیفُ و َالقَوىُّ وَ الضَّعیفُ فى خَلقِهِ إِلاّ سَواءً.

اگر راههاى اندیشه ات را در نوردى تا به پایانه هاى آن رسى، هیچ دلیلى تو را جز به این رهنمون نشود که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت خرما است و این به سبب دقت و ظرافتى است که جداسازى هر چیزى از چیز دیگر و پیچیدگى و تنوعى است که در هر موجود زنده اى به کار رفته است موجودات بزرگ و کوچک، سنگین و سبک و نیرومند و ناتوان، همگى در آفرینش براى خداوند یکسانند.

 منبع:

نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص. ۲۷۱، خطبه ۱۸۵

مانع گريه كردن كودك تان نشويد!!!...

امام صادق عليه السلام درباره اهميت وفايده گريه كردن كودك، به يكي از اصحاب مي فرمايند:

اى مفضّل! از منافع گريه كودكان آگاه باش، بدان كه در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند بيماريها و نارسايي هاى سخت و ناگوار به او مي رساند؛ مانند نابينايى و …. .گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مى‏ كند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديده ايشان را فراهم مى ‏آورد. پدر و مادر از اين راز آگاه نيستند و مانع آن مى ‏شوند كه كودك از گريه ‏اش سود ببرد لذا همواره در سختى مى‏ افتند و مى‏ كوشند كه او را ساكت كنند و با فراهم كردن خواسته‏ هايش از گريه بازش دارند، ولى نمى‏ دانند كه گريه كردن به سود اوست و سرانجام نيكى پيدا مى ‏كند.

بدين ترتيب چه بسا كه در اشيا، منافعى نهفته باشد كه معتقدان به اهمال و بى‏ تدبيرى در كار عالم از آن غافل‏اند و اگر مى ‏دانستند، هيچ گاه نمى‏ گفتند كه فلان چيز بى‏ ثمر است؛ زيرا آنان از اسباب و علل آگاه نيستند. براستى هر چه را كه منكران نمى ‏دانند عارفان مى‏ بينند. چه بسيار است چيزهايى كه دانش اندك آفريدگان از آن كوتاه و خالق آفرينش با دانش بى ‏پايانش از آن آگاه است.

منبع:
شگفتيهاى آفرينش (ترجمه توحيد مفضل)، ص 51

سلامتی هر چی چادری!!!!

واقعا سلامتی هر چی چادری

که قدر این چادر و می دونن و درست دارن از ان استفاده میکنند

صلوات