بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
سه شنبه 95/12/10
امام صادق علیه السلام،
عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ أَقْذَرُ الذُّنُوبِ ثَلَاثَةٌ قَتْلُ الْبَهِيمَةِ وَ حَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَةِ وَ مَنْعُ الْأَجِيرِ أَجْرَهُ.
امام صادق عليه السلام فرمود: پستترين گناهان سه گناه است:
كشتن حيوان؛
ندادن مهريه زن؛
نپرداختن مزد كارگر.
منبع:
مكارم الأخلاق، ص: 237.
سه شنبه 95/12/10
بهشت حسی و جسمانی و ظاهری و بهشت غیبی و باطنی و عقلانی در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است.
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که خداوند در قرآن کریم دو گونه بهشت را تصویر کرده است:
1.بهشت حسی و جسمانی و ظاهری: در آن از نعمت های مادی مانند درخت و باغ و خوراکی و امثال اینها سخن می گوید.
2. بهشت غیبی و باطنی و عقلانی: در این بهشت غیر حسی ، از کامیابی های معنوی ، علمی و عقلی سخن به میان می آید:
« إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»« فَادْخُلِی فِی عِبَادِی* وَادْخُلِی جَنَّتِی»« وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
این دو گونه بهشت در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است. بنابراین جنات موعود مومنان از گونه نخست یعنی حسی و جسمانی است، بهشت برتر و رضوان نیز ویژه مومنان خاص است. البته این مومنان خاص و یگانه های اهل ایمان در بهره مندی از بهشت حسی و لذت های ظاهری با مومنان عادی مشترک اند، اما بهره ای که خاصان از بهشت رضوان می برند، نیکان و مومنان عادی ندارند و به این مقامات نمی رسند. بنابراین خاصان از دو نعمت بهره می برد و مومنان عادی تنها از یک نعمت.
اما از آنجا که اصل نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آنرا ندارد؛ چنانچه جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد، از اینرو قرآن در موارد بسیار به مثال و نمونه اکتفا کرده و در بیان ویژگی های بهشت و جهنم بیشتر به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل درک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک به ذهن ساخته است و چون انسان در جهان مادی لوازم و اشیا و نعمت های مادی را درک می کند، قرآن نیز از باب ذکر مثال بیشتر به این نوع نعمت ها پرداخته، می فرماید: « مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا». و گرنه چنانچه اشاره شد نعمت هایی نیز در بهشت فراهم شده که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» هیچکس نمیداند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها میگردد برای آنها نهفته شده، این جزای اعمالی است که انجام میدادند. بنابراین برای پرهیزگاران کامل مقام هایی است که اوج آنها نامعلوم است ، چنانچه برای تبهکاران نیز درکاتی است که عمق حفره آن معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنها در آن حفره معلوم نیست، چنانچه جمله « وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» آنچه تصورش را نمی کردند از جانب خدا برایشان اشکار شد ، از چنین مکان سحیقی خبر می دهد. اما بیان این معانی و مفاهیم برای انسان محصور در ماده امکانپذیر نیست.
منبع:
تفسیر موضوعی قرآن کریم، معاد در قرآن، عبدالله جوادی آملی، اسراء، 1381، ص231-232
سه شنبه 95/12/10
صبحانه را که می خورد،یک ربع، هر که دید از ال پیغمبر اثر
بیست دقیقه همان طور نشسته جای پای جمله شان بگذشت سر
چشم هایش را میبست و می خوابید شیرینی کزدستشان نوشیده شد
بیدار که می شد یک تکه کاغذ باطله تا ابد شیرینی اش در کام بود
بر می داشت و می نوشت بیشتر هم نوشتنش که تمام می شد می رفت
شعر می نوشت بی اینکه تاملی کند وضو می گرفت و شروع می کرد به
بی وقفه ، فقط می نوشت مطالعه
منبع:
العبد /18آذر
سه شنبه 95/12/10
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) که مهتر خلق و بهترین مردم بود برگزیده ی حق مکرر فرمود:
هیچ بامدادی برنخواستم که شبانگاه آن را چشم داشتم
هیچ شب نخفتم که بامداد منتظر آن باشم!
و هیچ لقمه ای در دهان نگذاشتم که گمان بردم، پیش از مرگ از خوردن آن فارغ شوم.
ود دعای بسیار می فرمودند: خدایا ما را زندگی ده در حلاوت طاعت و مردگی ده در پاکی از وحشت و ذلت و مارا به حضرت خویش بر.
نه تشویش رده ی کردار، نه شرمنده ی روز گار.
منبع: لطایف/ ج2/ص 166
سه شنبه 95/12/10
در خبر است که شهیدان از خدا تقاضا کنند که بار دیگر به دنیا برگردند چرا؟
چون می خواهند یک بار دیگر در راه خدا جان بدهند.
زیرا که طعم و مزه شهادت را چشیده اند، باز می طلبند،
گویند: وقتی که عزرائیل خواست حضرت موسی کلیم الله را قبض روح کند حضرت موسی گفت: ای عزرائیل،
اول این پیام مرا به خدا برسان بعد از آن مرا قبض روح کن و بگو خدایا آیا هیچ دوستی را دیدی که از دوست خود جان بستاند.
عزرائیل پیام را رسانید.
پاسخ آمد: ای موسی هیچ دوستی دیدی که دیدار دوستش را نخواهد؟
منبع:حکایت/ج 2/ ص 255