این چه نوع قرآن خواندن است؟

آن روز سخن در رعایت ادب مع الله بود،حضرت استاد(علامه حسن زاده آملی حفظه الله) فرمودند:

یکی از شاگردان آن مرحوم نقل کرد:

من شب در خانه به متکا تکیه داده بودم و قرآن می خواندم،فردا که به درس حضرت استادم آیت

الله قاضی_قدس سره الشریف حاضر شدم،بدون سوال از من فرمودند:

این چه نوع قرآن خواندن است؟!

مدتی از این ماجرا گذشت،شبی دیگر که می خواستم در خانه پایم را دراز کنم،کتابها را بالای طاقچه

گذاشتم تا رعایت ادب شود،صبح که به درس آمدم،حضرت استاد فرمودند:

حالا کتاب ها را بالا گذاشتی،بی ادبی نیست؟!

 

منبع:صراط سلوک/ص78 و79

خداحافظی قبل از مرگ...

یکی از کسبه بازار شهرستان ساری استان مازندران می گوید:

ایشان شبی که به خاطر ناراحتی کلیه می خواستند تشریف ببرند،ایستادند جلوی مغازه و فرمودند:

حسین جان من دارم می روم.

من بغلشان کردم .به ایشان خیلی علاقه داشتم.

وقتی داشتند می رفتند فرمودند:

نگران نباش شاید من دیگر برنگشتم…

 

منبع:یادنامه صالحین/بخش 1

ظهور نزدیک است...

 

امام زمان (عج) فرمودند: پیرتر از شما هم آن را درک میکند!


آیت الله ناصری از علمای بزرگ اصفهان از مرحوم آیت الله العظمی بهجت قدس سره نقل می‏کند:

شخصی که تشرفاتی خدمت حضرت حجت داشت نزد آیت الله بهجت رسید، ایشان پرسید در

آخرین تشرف خود از زمان فرج حضرت(عج) سوال نکردی؟

آن شخص می گوید: چرا و حضرت فرمود ظهور نزدیک است.

به حضرت عرض کردم آیا من هم هنگام ظهور را درک می کنم؟ که حضرت فرمود پیرتر از شما هم آن را درک

می کند.

(گفتنی است که آیت الله ناصری می فرمایند که آن شخص شصت و دو سال سن داشته!)

 

 

منبع:بشارت ظهور/ص 25

گناه نکنیم.... که چی بشه؟؟؟

در روایتى از حضرت سیّدالشّهداء (ع) نقل شده است که در آخرت، خداوند متعال به برخى از انسان‏ها دو بال عنایت

می فرماید.

آنان با این دو بال به بهشت پرواز مى ‏کنند و در جایگاهى که براى خود از پیش آماده کرده ‏اند، به

صورتى که شایسته آنان است، متنعّم مى ‏شوند. در این حال ملائکه از آنان از مواقف گوناگون میزان و صراط و…

سؤال می کنند و آنان پاسخ مى ‏دهند که ما از هیچ‏کدام از این مواقف عبور نکردیم، بلکه با آن دو بال حرکت

کردیم وبه بهشت رسیدیم.

بعد ملائکه مى ‏پرسند: در دنیا چه کردید که به ‏چنین مقامى دست یافتید؟ مى ‏گویند: ما دو چیز براى

خداوندآوردیم و وقتى پروردگار متعال از ما پرسید که چه چیز آوردید، توانستیم پاسخ او را

بدهیم.

اوّل: «گناه» در زندگى

مانبود؛ چه در خلوت و چه در جلوت، نه گناه علنى داشتیم و نه گناه مخفیانه؛ به عبارت دیگر همه

جا را محضر خداوند مى ‏دانستیم و ادب حضور را در مقابل ذات بارى‏ تعالى مراعات مى کردیم.

دوّم: «مقام تسلیم و رضا» پیدا

کرده بودیم.

اگر از نعمت‏هاى دنیا برخوردار بودیم، آن‏را از الطاف جلیّه و آشکار خداوند مى دانستیم و بر آن شاکر بودیم. و اگر

بدون قصور و تقصیر، گرفتار مصایب و مشکلات دنیوى مى ‏شدیم، آن را از الطاف خفیّه خداوند مى ‏شمردیم و

علاوه بر آن‏که تسلیم خواست خداوند بودیم، از گرفتارى خود رضایت داشتیم. ملائکه به آنان مى ‏گویند که حقّ شما

هم همین است که مواقف گوناگون را طى نکرده وارد بهشت شوید.

 

منبع:بحارالانوار/ج100/ص25

امنیت دل...

رسیدن به امنیّت دل، راهى جز رعایت تقوا و پرهیز از گناه ندارد.

تلاش و کوشش و به کارگیرى عقل و درایت، در این مسیر، شایسته است و لازم، امّا آنچه مهم‏تر ازهمه

تدبیرهاى انسانى است، عنایت خداوند تبارک و تعالى است.

کسى که صرفاً متّکى به عقل و درایت خود باشد و لطف و عنایت پروردگار را ندیده بگیرد، ناگهان متوجّه مى ‏

شود که تدبیر او نتیجه عکس داده و اشتباهات بزرگى مرتکب شده که تصوّر آن را نمی ‏کرده است.

لطف خداوند باید شامل حال انسان بشود و در بن ‏بست‏ها او را نجات دهد.

دست عنایت پروردگار در هنگام هجوم دشمنان جنّى یا انسى، به فریاد انسان می رسد و آنان را

عقب مى ‏راند.

 

 

منبع:کتاب آیت الله مظاهری/ ج 1