بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
پنجشنبه 95/12/26
به مناسبت سالروز ولادت این سالک زاهد به دیدار امام خمینی(ره) با ایشان به نقل از آیتالله موسی شبیری زنجانی اشاره میشود:
در سفری که حضرت امام(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند، امام خمینی(ره) در صحن حرم امام رضا(ع) با حاج حسنعلی نخودکی مواجه میشوند، امام امت(ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت، وقت را غنیمت میشمارد و به ایشان میگوید: با شما سخنی دارم.
حاج حسنعلی نخودکی میگوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما میآیم، بعد از مدتی حاج حسنعلی میآید و میگوید چه کار دارید؟
امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا(علیه السلام) اگر علم کیمیا داری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی که رضوان خدا بر او باد انکار به داشتن علم کیمیا نکرد، بلکه به امام(ره) فرمود: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید، آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟
امام خمینی(ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان میبارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمیتوانید «کیمیا» را حفظ کنید، من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم و آن اینکه بعد از نمازهای واجب یک بار آیهالکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را میگویی و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی و بعد سه بار صلوات میگویی و بعد سه بار آیه مبارکه «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛(طلاق/۲و ۳) را میخوانی این از کیمیا برایت بهتر است.
منابع:
۱-مجموعه آثار استاد مطهری، ج۴، ص ۴۱۹
۲-مجله بشارت، ش ۵۸، صادق زینی لشکاجانی
پنجشنبه 95/12/26
جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم:
خدایا! من این گناه را برای تو ترک میکنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.
آنگاه دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت میکند و از آلوده شدن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد، این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او میگردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز میشود و آن چه را که دیگران نمیدیدند و نمی شنیدند، میبیند و میشنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف میشود.
جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم:
خدایا! من این گناه را برای تو ترک میکنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.
آنگاه دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت میکند و از آلوده شدن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد، این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او میگردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز میشود و آن چه را که دیگران نمیدیدند و نمی شنیدند، میبیند و میشنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف میشود.
منبع:
کیمیای محبت/ج1
چهارشنبه 95/12/25
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند
سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند.
بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند.
غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.
منبع:"برگرفته از کتاب « امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ ص30
چهارشنبه 95/12/25
شیخ حسنعلی نخودکی مینشست در جانماز و یک ساعت گریه میکرد و میگفت:
خدایا….مرا ببخش که مسیحیان را مسیحی و یهودیان را یهودی کردم!!!!!
به او گفتند آقا این چه حرفی است که می گویید؟؟؟ایشان در پاسخ گفتند:
چون در رفتارم…
در ظاهرم….
در گفتارم….
در زندگی….
و در تمام مسائل اجتماعی خودم
طوری رفتار کردم که مسیحی و یهودی گفتند:
اگر اسلام این است ما نخواستیم…
منبع:کتاب اثرات گناه/ اثر سید محمد انجوی نژاد/بخش 1
چهارشنبه 95/12/25
…
دیروزی که رفت دیگر بر نخواهد گشت ، کاری که دیروز کردید ، در نامة عمل شما باقی ماند و آنچه انجام گرفت ، ثبت شد ، این ، تغییر پذیر نیست مگر بوسیله توبه و
انابه و استغاثه و تضرّع پیش پروردگار والّا آنچه گذشت، دیگر گذشت و برگشتنی نیست. ولاالمرء من غدٍ على ثقه ، هیچ کس نسبت به فردا اطمینانی ندارد ، ممکن
است فردائی وجود نداشته باشد. دیروز که رفت ، فردا هم معلوم نیست باشد
یا نباشد ، آنچه در اختیار ماست الآن است . الأولُ للأوسطِ رائد ، آن که جلوتر است برای کسی که وسط است، پیشرو است ؛ او جلو می رود ، این وسطی هم پشت
سرِ اوست. والأوسط للآخرِ قائد ، آن جوان ، آن نوجوان یا آن کودکی که آخر صف است او هم دنبال اینها حرکت می کند. همه به یک محل خاصی حرکت می کنند. آن
روز هولناک به سرعت دارد می آید! ( در آن روز نه مال بدرد انسان می خورد نه فرزندان بلکه قلب سلیم) دلِ سالم، دل پاک ، دل دور از گناه و آلودگی را باید در آنجا
برد، آن به درد می خورد.
منبع: شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی ، در مقدمه درس خارج ، 8/10/93