سه اجری که جریان دارد!

 

عنِ الصّادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهِماالسّلام قالْ لَیسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بعدَ موتِنَهِ مِ الاَجر اِلّا ثَلاثَ خِصال صَدَقَةٌ أجْراها فی حَیاتِه فَهِیَ تَجری بَعدِ موتِه و سُنَّةُ هُدًی سَنَّها فَهِیَ یُعمَلُ بِها بَعد موتِه وَ وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه . 

 وقتی که دست ما از این دنیا که دار عمل است کوتاه شد، هیچ اجری نمی‌توانیم برای خودمان دست‌وپا کنیم و تدارک ببینیم مگر از سه ناحیه؛ که این هم مربوط می شود به همین نشأة دنیایی، لکن اجری است که جریان دارد. [اول] صدقه‌ی جاریه؛ یک وقت شما پولی را به کسی می‌دهید ، این صدقه است. گاهی پولی را صرف ایجاد یک بنیادی، یک نهادی می‌کنید که پی در پی و پشت سر هم سود می‌دهد، سود آن متوقف نیست و منقطع نمی‌شود. این صدقه‌ی جاریه است.[دوم] سنت هدایتی که آن را پایه‌گذاری کند و بنا بگذارد. یک کار خوبی را در جامعه باب کنیم . این گفتمان سازی ها که گفته می شود ( و تاثیر مثبتی بر افکار عمومی می گذارد ) از این جمله است که هر کسی بعد از شما به آن سنت عمل کند اجر و ثوابش به شما به صورت نو به نو می‌رسد. و [سوم] فرزند صالحی تربیت بکنید که برای شما طلب مغفرت بکند از خدای متعال بعد از رفتن شما. بعضی از بچه‌ها هستند که پدرها، مادرها جانشان را هستی‌شان را آبرویشان را مالشان را صرف این بچه‌ها می‌کنند، بعد از اینکه پدر از دنیا رفت یک فاتحه هم برای پدر نمی‌خوانند؛ یک طلب مغفرت هم برای پدر نمی‌کنند؛ اصلاً یادشان نمی‌آید؛ یادشان هم بیاید قضایا نقل می‌کنند نه این که از خدای متعال برای او طلب مغفرت کنند. آن بیچاره آن چیزی که احتیاج دارد این است که شما از خدا برای او طلب مغفرت بکنید، طلب رحمت بکنید. به این احتیاج دارد. پدر و مادرهایتان را فراموش نکنید. در دعای شریف صحیفه‌ی سجادیه یکی از چیزهایی که حضرت از خدای متعال طلب می‌کنند این است که « توفیق بده من بعد از هر نمازی آنها را دعا کنم.» یعنی این یکی از توفیقات الهی است.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، در تاریخ 5/03/93 ]

 

 

درجه ای از همه بالاتر !

 

 بدان که از براى عجب (و خود پسندی)…(که یکی از مهلکات است درجاتی است و درجه ای ) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است، حالى است که انسان‏‎‎‏ در قلب خود بر ولىّ نعمت خود منّت گذارد. گمان کند که به واسطۀ ایمان او در مملکت حق‏‎ ‎‏ وسعتى یا در دین خدا رونقى پیدا شد؛ یا به واسطۀ ترویج او از شریعت یا ارشاد و‏‎ ‎‏هدایت او یا امر به معروف و نهى از منکر او یا اجراى حدود یا محراب و منبرش به دین‏‎ خدا رونقى بسزا داده؛ یا به واسطۀ آمدن در جماعت مسلمین یا به پا کردن تعزیۀ‏‎ ‎‏حضرت ابى عبدالله الحسین، علیه السلام، رونقى در دیانت حاصل شد که به سبب‏‎ ‎‏آن بر خدا و بر سیّد مظلومان و بر رسول اکرم، صلى الله علیه و آله، منّت دارد. هر‏‎ ‎‏ چند اظهار این معنى نکند، در دلش منت مى گذارد. و از همین باب است‏‎ ‎ منت گذارى بر بندگان خدا در امور دینیّه. مثل آنکه در دادن صدقات واجبه و مستحبه‏‎ ‎‏و در دستگیرى از ضعفا و فقرا بر آنها منت گذارى کند. گاهى این منت گذارى‏‎ ‎‏ مخفى است حتى بر خود انسان.

منبع:

امام خمینی –ره- ،چهل حدیث ، حدیث سوم در باب عجب ]

 

 

جمعه های بی توفیق

امام حسن عسگری (علیه السلام) می فرماید:

 «سوگند به خدا حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف –آن قدر غایب می شود که در زمان غیبت (طولانی اش )از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خدای بزرگ ،اورا بر عقیده به امامت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)ثابت گرداند و به او توفیق دهد که برای تعجیل فرجش دعا کنیم

امام صادق (علیه السلام) :

 «سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود ،و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است.»

مولایم
دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند, تو که تجلی عشقی

▪ آن سوی فاصله ها

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.

نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.

مولایم…! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.

«جمعه ها بی تو فقط این دل من می گرید

از فراق تو همه کوی و مکان می گرید»

 

منبع:

بحار النوار ج51/ کمال الدین ،ج2 ،/دلنوشته سارا کلهر

گناهت بخشیده می شود...اگر...

گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که به وسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود.

 دعاهایت مستجاب می گردد امام صادق علیه السلام فرمود: من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود! اگر در مصرف آب زیاده روی نکند اسراف نیست و مستحب است وضو با تمام آدابش به مقدار کمی آب، یعنی حداکثر یک مُد که مساوی سه چهارم لیتر است انجام شود.
وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد. در حدیث آمده است: تجدید وضو، همانند نورى است بر روى نور دیگر.این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، همیشه با وضو باش و در تداوم آن همت عالی داشته باش.

 

 

منبع:وسائل الشیعه/ج1/ص262

عالمی که درختان با او ذکر می گفتند...

 

روزی یکی از شاگردان آخوند کاشی ایشان را برای افطار دعوت می کنند و با اصرار زیاد از او خواهش می کنند که سحر هم تشریف داشته باشند. آخوند فرموده بودند : به شرطی می مانم که با من کاری نداشته باشید و دنبال کار خود بروید. طلبه می گوید: من دائم برای پذیرایی نزد آقا می رفتم تا ببینم ایشان چه کار می کنند. متوجه شدم که ایشان از افطار تا سحر مشغول عبادت بودند و در قنوت نماز وترشان تمام دعای ابوحمزه ثمالی را با صوت حزین و گریه می خواندند.
مرحوم آخوند گزی اصفهانی از علمای برجسته اصفهان و معاصر با آخوند کاشی بودند نقل می کنند که: من یک شب در مدرسه صدر اصفهان میهمان یکی از طلبه ها شدم. در آن شب احساس کردم در و دیوار و درخت ها مشغول ذکر گفتند.

 آمدم درب حجره آخوندکاشی دیدم ایشان با یک حالت مخصوصی مشغول نماز خواندن هستند و من احساس کردم در و دیوار و درخت ها همراه آخوند ذکر می گویند.

 همچنین آقا رحیم ارباب نقل می کنند: یک شب من از اتاقم به قصد وضو به صحن مدرسه آمدم که نماز شب را بخوانم وقتی از اتاق بیرون آمدم دیدم صدای همهمه ای می آید هر چه نگاه کردم دیدم همه جا خاموش است ولی از همه جا و درختان و در و دیوار نجوایی که مانند ذکر بود به گوش می رسید.

 

 

منبع:جواهر/علما وبزرگان /ج1