بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
سوره يوسف، آيه 90: («قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»)[1]
سومين مواجهه برادران حضرت يوسف با عزيز مصر، در حالي كه حامل نامه حضرت يعقوب (ع) مبني بر تحسس و تفحص از وضعيت يوسف بودند، هيجان انگيز است:
در ملاقات سوم هر چه زمان مى گذشت، برادران مبهوت تر مي شدند؛ چرا كه عزيز مصر در برابر نامه پدرشان گريه كرد؟! عزيز از كجا ماجراى يوسف را مى داند؟! چرا اصرار داشت بنيامين را به همراه خود بياوريم؟ چرا پيمانه در بار آذوقه ما پيدا شد؟ چرا پول ما را در نوبت اوّل برگرداند؟ نكند ديگر به ما غلّه ندهد؟ او از كجا داستان يوسف را مى داند؟ راستى قيافه او به يوسف شباهت زيادى دارد! نكند او يوسف باشد، چه بهتر كه از خودش بپرسيم. اگر يوسف نبود به ما ديوانه نمى گويند؟! واگر يوسف بود از شرمندگى چه بايد كنيم؟! هيجان سراسر وجود برادران را گرفته بود. بالاخره طلسم سكوت را با سؤالِ «آيا تو يوسفى؟!» شكستند.
در اينجا چه صحنه اى پيش آمد و كدام نقاش مى تواند سيمايى از شرمندگى و شادى و گريه و در آغوش كشيدن را تصوير كند خدا مى داند و بس.
موقعيت حضرت يوسف (علیه السلام) نسبت به برادرانش، تا قبل از پاسخ به آخرين سوال و شناخت وي، همان موقعيت امام زمان (عج) نسبت به مردم عصر غيبت است. و اين حجم سوالات در راستاي شناخت و آگاهي ما از امام عصر است كه زمينه رشد و تربيت دروني را ايجاد مي كند تا به نقطه نهايي سوالات برسيم و پاسخ نهايي را دريابيم.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «به تحقيق در حضرت قائم عليه السلام سنتى از يوسف است … مردم حضرت را نمى شناسند تا اينكه خداوند اذن دهد كه خود را معرفى كند»[2].
پي نوشت:
[1] گفتند: آيا تو خود (همان) يوسفى؟ گفت: (آرى) من يوسفم و اين برادر من است. به تحقيق خداوند بر ما منت گذاشت. زيرا كه هر كس تقوا و صبر پيشه كند، پس همانا خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمىكند.
[2] بحارالانوار، ج12، ص283.
تفسير نور، ج4، ص273. تفسير نمونه، ذيل آيه.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط افسر جوان...نوری در 1398/03/02 ساعت 11:35:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |