کلید واژه: "خاطراتی از ایت الله بهجت"

خاطره آیت الله بهجت ....

  یادم هست، ایشان در همان سال های هفتاد، دیدم ظهر که از مسجد آمد، عمامه را برداشت و با لباس دراز کشید. پرسیدم: آقا چی شده؟ آیا حالتان بد شده، دکتر بیاوریم، فرمود: نه نگران نباشید، به شدت نیاز به خواب دارم. نگاه کردم دیدم ایشان کمتر از سه ساعت و نیم، شب… بیشتر »

*طلب شفاء برای بیمار

صحبت از بیماری شد، ما مرتب از ایشان می شنیدیم وقتی، شخصی تقاضای شفا و بهبودی مریضی را می کرد، دستورالعمل های خاصی می دادند؛ اشاره ای داشته باشید. بله! ایشان می فرمودند: اگر انسان به طبّ مأثور اهل بیت و ائمّه اطهار(علیهم السلام) عمل کند، کمتر به بیماری… بیشتر »

چرا آیت الله بهجت دیدن تلویزیون را ممنوع کرد؟

شاید وقتی این مطلب رو بخونید بگید: برو بابا تو هم قاطی کردی!! ولی در کمال تعجب این ماجرا حقیقت دارد! یکی از دوستانم چند وقتی بود که حالش خوش نبود بعد از کلی کلنجار رفتن فهمیدیم که بله!ایشون عاشق شده!(بنده خدا توی خوانواده اش هم کمی مشکل داره)گفتیم بابا… بیشتر »

خاطره ای از آیت الله بهجت (دام عزه)

  می دانست شانزده ماهش بود که مادرش مریض شده بود واز دنیا رفته بود. خواهرش این هارا برایش گفته بود. از چادر سفید گل دار مادرشان برایش گفته بود. از هر چه یادش بود.   یک شب خواب مادرش را دید... باهمان چادر گل دار که خواهرش گفته بود هرچه کرد نتوانست رویش… بیشتر »