ابلیس (پدر شیطان ها)

ابلیس (پدر شیطان ها) در صف عرشیان بود، او شش هزار سال در پیشگاه خدا، عبادت نمود.
خداوند بزرگ هنگامی که حضرت آدم (پدر انسان ها) را آفرید، و روح انسان را در او دمید، برای بزرگداشت خلقت آدم، به همه فرشتگان و به ابلیس فرمان داد که آدم را سجده کنید.همه او را سجده کردند، ولی ابلیس تکبّر نمود و با یاد آوری اصل خلقت خود و خلقت آدم، خود را بزرگتر پنداشت، و به آدم گفت: «اَنَا نارِی وَ اَنتَ طینِی: «من از آتش آفریده شده ام و تو از گل و خاک» و همین فکر غرور آمیز، او را از انجام فرمان خدا باز داشت، و در نتیجه، اعمالش پوچ و بی محتوی گردید. و از درگاه خداوند، رانده و مطرود شد، که امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: از داستان ابلیس، پند و عبرت بگیرید، از این رو که عبادات طولانی و کوشش های فراوان او (بر اثر تکبّر) از بین رفت، او خداوند را شش هزار سال عبادت نمود که معلوم نیست از سال های دنیا است یا از سال های آخرت ولی با ساعتی تکبر و غرور، همه عبادات و کوشش هایش را محو و نابود کرد، گر چه ابلیس، آسمانی و عرشی بود، ولی فرمان خدا بین اهل آسمان و زمین یکی است، و همه بندگان در برابرش مساوی هستند ای بندگان خدا، از این دشمن خدا (یعنی ابلیس) بر حذر باشید.

منبع:
اقتباس از نهج البلاغه، خطبه اول و 192.

كلمه شيعه درلغت واصطلاح به چه معناست؟


«شيعه» در لغت،به معني تابع و پيرو است و لذا قرآن ابراهيم (عليه السلام) را شيعه نوح (عليه السلام) معرفي مي كند و مي فرمايد:« وَإِنَّ مِنْ شِيعَتهِ لإِبْراهيم » ، و در محاورات عرفي، پيروان و ياران شخص را شيعه مي گويند. و از خصوصيات اين لفظ اين است كه بر مفرد و جمع يكسان اطلاق مي گردد ، يعني به يك نفر و ده نفر نيز شيعه گفته مي شود.« تشيّع » به معني ادعاء پيروي از شخص و مقامي است.ولي در اصطلاح متكلمان و فقيهان و مورخان « شيعه » كسي است كه علاوه بر مهر و مودت به علي و فرزندان او ، رهبري امت را در قلمرو سياسي و علمي از آن امام علي و فرزندان وي بداند،و مسأله خلافت از پيامبر را تنصيصي تلقي كند نه انتخابي و شورايي.

منابع:

1. صافات / 83 .

چه کسانی وارد بهشت نخواهند شد؟

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

لا یدخُلُ الجَنَّةَ عَبدٌ لا یأمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ

بنده ‏اى که همسایه‏ اش از شرّ او در امان نباشد، وارد بهشت نمی ‏شود

منبع:(مستدرک الوسائل، ج. ۸، ص. ۴۲۵)

ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است

امام علی (ع) در گفتاری حکیمانه و کوتاه فرمودند: ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است.

امام علی (علیه السلام) فرمودند: َترْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ. ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است.

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته مهمى در مورد ترک گناه و مقایسه آن با توبه اشاره کرده و مى فرماید: «ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است»، (تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ ).

این امر دلایل زیادى دارد؛ از یک سو ممکن است انسان پس از ارتکاب گناه توفیق توبه نیابد و از دنیا برود. به خصوص اگر توبه را به تأخیر بیندازد، آن گونه که سیره بسیارى از غافلان است از سوى دیگر توبه شرایط زیادى دارد؛ پشیمانى قطعى از گناه و تصمیم بر ترک در آینده و پرداخت حق الناس و قضاى عبادات و پرداختن کفاره. به خصوص اگر عملى است که داراى قضا و کفاره بوده، مانند ترک روزه واجب، جبران کردن خطاهاى گذشته با اعمال صالح آینده ممکن می شود؛ زیرا در قرآن مجید کراراً بعد از جمله «تابُوا» واژه «اَصْلَحُوا» ذکر شده است.

از همه اینها گذشته گناه رسوباتى در روح انسان از خود بر جاى مى گذارد که برطرف ساختن آن بسیار مشکل است و درست به این مى‌ماند که به کسى بگویند مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پایت نشکند و او بگوید مهم نیست اگر مجروح شد، مداوا مى‌کنم و اگر شکست به شکسته بند مراجعه مى نمایم. در حالى که بعد از مداواى جراحات و جبران استخوان هاى شکسته آثارى از آن در ظاهر یا در باطن باقى مى ماند که گاه تا آخر عمر همراه انسان است.

مرحوم کلینى در کافى و مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار داستان جالبى از عابدى از بنى اسرائیل نقل مى کند که ذکر آن در اینجا بسیار مناسب است. در این حدیث امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «مرد عابدى در بنى اسرائیل بود که هرگز مرتکب خلافى در امور دنیا نشده بود (و گناهى نکرده بود). به گونه اى که ابلیس از دست او ناراحت شد و فریاد کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند.ابلیس گفت: چه کسى مى تواند براى من این عابد را گمراه سازد؟ یکى از آنها گفت: من آماده ام. ابلیس گفت: از کدام راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از ناحیه زنان (و شهوت جنسى که بسیار نیرومند است). ابلیس گفت: کار تو نیست این عابد مسائل مربوط به زنان را تجربه نکرده است. یکی دیگر از شیاطین گفت: من آمادگى دارم. ابلیس گفت: از کجا به سراغ او مى روى؟ گفت: به وسیله شراب و لذات. ابلیس گفت: کار تو نیست او علاقه اى به این امور ندارد. سومى گفت: من آماده ام (که او را گمراه سازم). ابلیس گفت: از چه راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از طریق کارهاى نیک (و عبادت!) ابلیس پسندید گفت: برو، این کار از تو ساخته است. او به صومعه عابد رفت و در برابر او ایستاد و مشغول نماز شد. عابد از عبادت خسته مى شد و مى خوابید و آن شیطان چشمش به خواب فرو نمى رفت، عابد استراحت مى کرد ولى شیطان استراحت نمى کرد. عابد در حالى که خود را در برابر او قاصر و عمل خود را کوچک مى دید گفت: اى بنده خدا از چه راه این همه قدرت و قوت بر نماز و عبادت پیدا کردى؟ شیطان جوابش را نداد. بار دوم و بار سوم تکرار کرد. شیطان در جواب او گفت: اى بنده خدا! گناهى از من سر زده و من از آن توبه کردم، هر زمان که گناه به خاطرم مى آید قوتى بر نماز پیدا مى کنم.عابد گفت: اگر چنین است گناهت را به من بگو تا من هم انجام دهم و توبه کنم و هرگاه چنین کردم (و گناه به خاطرم آمد) قوت بر نماز پیدا کنم. شیطان به او گفت: به شهر مى روى (در محله بدنام) و سراغ فلان زن آلوده را مى گیرى دو درهم به او بده و مرتکب گناه شو.

عابد جریان را به طور کامل براى آن زن تعریف کرد. آن زن گفت: «إنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَلَیْسَ کُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَها، ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است و تمام کسانى که تقاضاى توبه مى کنند ممکن است موفق به توبه نشوند». سپس افزود: تصور مى کنم فردى که این دستور را به تو داده شیطانى بوده که در برابر تو به صورت عابدى ظاهر شده است. برگرد که من هرگز تسلیم خواسته تو نخواهم شد. مرد عابد (از خواب غفلت بیدار شد و) بازگشت (و اثرى از آن شیطان ندید) اتفاقاً آن زن آن شب از دنیا رفت و مردم دیدند بر در خانه او نوشته شده است به تشییع جنازه این زن حاضر شوید که از اهل بهشت است.

مردم به شک افتادند سه روز دست نگه داشته و او را دفن نکردند، چون در کار او حیران بودند. خداوند به پیامبر آن زمان یعنى «موسى بن عمران» وحى فرستاد که به سراغ فلان زن برو نماز بر او بخوان و به مردم بگو که در نماز بر او شرکت کنند که من او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم، زیرا فلان بنده عابد مرا از گناه باز داشت.

 منبع:

شرح و تفسیر حکمت 170 نهج البلاغه

زنان با انجام چه کارهایی می‌توانند به مقام شهدا برسند؟

یک زن چه مجرد و چه متأهل، اگر وظایف شرعی خود را بخوبی انجام دهد، می‌تواند امیدوار باشد که پاداش شهیدان را دریافت کند.

یک زن چه مجرد و چه متأهل، اگر وظایف شرعی خود را بخوبی انجام دهد، می‌تواند امیدوار باشد که پاداش شهیدان را دریافت کند. روایت ام سلمه تنها اشاره به بخشی از چنین پایاپایی است:

«ام سلمه می‌گوید: رسول خدا(ص) فرمود: هر زنى در خانه شوهر براى اصلاح، چیزى را جابجا کند، خداى عز و جل به او نظر کند، و هر کس خدا به او نظر کند عذابش نکند. در این میان ام سلمه عرض کرد که بیشتر آنچه دارای اجر و پاداش است، متعلق به مردان بوده و زنان بی‌نوا از آن بی‌بهره‌اند! پیامبر(ص) او را به این واقعیت رهنمون ساخت که اگر زنى آبستن شود مقام روزه‌‏دار و شب زنده‏‌دار و مجاهد با خود و مالش را در راه خدا دارد، و چون زایمان کند اجرى دارد که هیچ‌کس عظمت آن‌را نداند؛ و چون طفل را شیر دهد به هر مکیدنی ثواب آزاد کردن یک بنده از اولاد اسماعیل دارد؛ و چون از شیر دادن فارغ شود فرشته‌‏اى پر بر پهلویش زند و گوید کار خود را از سر گیر که آمرزیده شدى».ا با شهادت برابر دانسته‌اند:

«کسى که در راه خدا جهاد کند و شهید شود، پاداشش بیشتر از کسى نیست که بتواند گناه کند، اما عفّت ورزد [و گناه نکند]! انسان پاک‌دامن نزدیک است که فرشته‌‌اى از فرشتگان خدا شود».

روایت دوم شامل بانوانی نیز می‌شود که شوهری انتخاب نکرده‌ و یا شوهرشان از دنیا رفته و یا از آنها جدا شده است.

بنابر این، آنچه مهم است رسیدن به درجه و مقام شهدا است که هر فردی توان رسیدن به آن مقام را دارد.

 

[1]. شیخ صدوق، امالی، ص 411، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.