بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
سه شنبه 96/12/08
ترفندهای قرآنی برای رسیدن به موفقیت
در زندگی خود؛ برای موفقیت ورسیدن به اهدافمان، نیازمند به یک مدیریت قوی هستیم، که قرآن کریم برای یک مدیریت خوب، چند ویژگی را بیان فرموده است.
به گزارش افکارنیوز، (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنهْمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فىِ الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلىَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحُبُّ الْمُتَوَکلِّین)
(اى رسول ما!) پس به خاطر رحمتى از جانب خدا (که شامل حال تو شده،) با مردم مهربان گشته اى و اگر خشن و سنگدل بودى، (مردم) از دور تو پراکنده مى شدند. پس از (تقصیر) آنان درگذر و براى آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما، پس هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و) بر خداوند توکّل کن. براستى که خداوند توکّل کنندگان را دوست مى دارد.(آل عمرا/159)
خداوند متعال ، ما انسانها را به گونه ایی خلق کرده است که عاشق زنده بودن و زندگی کردن هستیم ، وهر یک دوست داریم که در این دنیا یک زندگی سالم و آرام وبه دور از هر گونه مشکل داشته باشیم .
وقتی یک دختر بچه با شادی فراوان با عروسک هایش بازی می کند ، در واقع این نشان دهنده آن است که او دوست دارد در آینده بتواند مادری خوب برای بچه های خودش باشد ، او می خواهد که در زندگی آینده اش ، در تربیت فرزندانش مشکلی نداشته باشد ، لذا او با این کار ، همواره تمرین می کند تا بتواند یک زندگی موفقیت آمیز داشته باشد .
اما از آنجا که استعدادها و تلاش های همه انسانها با هم متفاوت است ، لذا هر کسی برای رسیدن به این هدف و آرزوی خود ، برنامه های خاص و ویژ ه ایی برای خود دارد . که البته گاهی این برنامه ها به نتیجه می رسد، وشخص هم به هدف خودمی رسد وگاهی هم این برنامه ها به نتیجه نمی رسد و شخص در زندگی خود شکست می خورد .
به نظر بنده ، مهمتر از همه این حرفها و هدف ها وآرزوها ، داشتن یک مدیریت قوی وموفق است .یعنی اگر انسان بتواند زندگی خود را به خوبی مدیریت کند ، و در همه دورانهای زندگی ، چه در جوانی و چه موقع تشکیل خانواده و … ، بتواند با کمترین امکانات ، بهترین بهر مندی را داشته باشد ، می تواند تمامی موانع را از سر راه خود بردارد ، و به یک زندگی متعادل و نسبتا خوب داشته باشد .زیرا چه بسا همه امکانات یک زندگی خوب فراهم باشد ، اما به علت اینکه مدیریت ضعیف است ، نتواند از آنها بهره لازم را ببرد .
آیه مورد بحث ، برای داشتن یک مدیریت موفق ، چند ویژگی و ابزار مهم را بیان فرموده است .
دستور به عفو و گذشت
(…وَ لَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنهْمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ…)
انسان باید در زندگی خود ، در برابر کسانی که از آنها تخلفی سرزده است ، انعطاف پذیر باشد و با نرمش وگذشت ازخطاهای آنها ، بتواند جو سالم ِحاکم بر زندگی خود را حفظ کند . والا اگر بخواهد با خشونت و تند خویی برخورد کند ، در همه برنامه های خود شکست خواهد خورد، ودیگر به آن اهداف بلند خود نخواهد رسید.
در همین زمینه خدای سبحان به رسول گرامی اسلام می فرماید: این مهربانی تو با مردم ، در پرتو رحمت و لطف پروردگاراست والا اگر خشن و تندخو و سنگدل می بودى ، مردم از اطراف تو پراکنده مى شدند.
بنابراین رسول گرامی اسلام ، در آن برهه ی حساس که اسباب پراکندگی و چند دستگی جامعه اسلامی فراهم بود ، ، توانستند با مدیریت کاملا هوشمندانه و شکیبایی و گذشت از خطای دیگران ، جامعه اسلامی را منسجم و متحد کنند .
دستور به مشورت
(وَ شَاوِرْهُمْ فىِ الْأَمْرِ)یقینا یکى از عوامل موفقیت پیامبر اکرم در پیشبرد اهداف اسلام ، موضوع مشورت بوده است .
مشورت به عنوان یک ابزار ، علاوه بر اینکه در عرصه انتخاب هدف نیاز است ، می تواند راه انسان را برای رسیدن به هدف ، کوتاه و هموار کند ولغزش ها را به حداقل برساند .
پیغمبر اکرم با اینکه فکر نیرومندى داشتند ، ونیازمند به مشاوره نبودند ، اما براى اینکه مسلمانان را به اهمیت مشورت متوجه سازد ، در امور عمومی مسلمین ، جلسه های مشاوره تشکیل مى داد، چرا که عموم مردم هر چند دانا و توانمند باشند ، بی نیاز از مشورت ومشاوره نیستند .
مخصوصا اینکه انسان برای رسیدن به اهداف بالا ، باید از ایده های دیگران هم استفاده کند ، نه اینکه صرفا یک جلسه صوری مشورتی تشکیل دهد ودر نهایت حرف خودش را پیاده کند ، زیرا خود رسول گرامی اسلام نیز براى رأى افراد صاحب نظر ، ارزش خاصى قائل بودند، تا آنجا که گاهى ب
سه شنبه 96/12/08
چهار بال اخلاق چيست؟
چهار بال اخلاق، چهار مرحله رفتاري را نشان مي دهد كه بر حسب اراده و تقوا و تسلط بر نفس، انسان مي تواند در برابر كساني كه به او بدي مي كنند، عكس العمل نشان دهد.
اولين گام «عفو» است كه معناي آن گذشت و صرف نظر كردن از انتقام و تلافي است. كسي كه عفو مي كند، ظاهرا صرف نظر كرده است، اما معلوم نيست كدورت و رنجش قلبي اش به صورت اخم و ترشرويي در چهره اش ظاهر نشود.
«صفح» گام تكامل يافته تري است كه آثار رنجش را از صفحه صورت و دل پاك مي كند. از اين كامل تر مرحله اي است كه به جاي تلافي و انتقام به كسي كه به ما ستم كرده، احسان و انفاق كنيم كه اين گام را «غفران» مي نامند و دست يازيدن بدان بسيار سخت است.
گام ديگر به عالي ترين مرحله انسانيت و اخلاق مانده و آن هم «رحمت» است. رحمت يعني دلسوزي و كمك و مساعدت به محتاج. در اين مرحله، نه تنها عفو و صفح نشان داده و به كسي كه به ما بدي كرده، خوبي مي كنيم، بلكه به حال وي دلسوزي مي كنيم كه چرا از مكارم اخلاق محروم شده و مرتكب اعمال ناشايست شده است.
در اين زمينه آيات ذيل، جالب توجه است:
- در رابطه با همسر و فرزندان: «… وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛ (… و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد، (خدا شما را ميبخشد)؛ چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است!) [1]
- دعا به درگاه خدا: «…وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا …» [2]
- وظيفه توانگران در برابر تهي دستان: «… وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[3]
- وظيفه پيامبر در برابر اهل كتاب: «… فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» [4]
منبع:
[1] تغابن/14
[2] بقره/ 286
[3] نور/22
[4] مائده/13
متدلوژي تدبر در قرآن، ص 250
1001 نكته قرآني، ص 392
سه شنبه 96/12/08
دیندار واقعی از زبان امام رضا(علیه السلام)
اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب میشود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهشهای تاریخی است.
امام رضا (ع) می فرمایند:
کَمالُ الدّین وَلایَتُنا وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا
کمال دین، در ولایت ما و بیزارى جستن از دشمن ماست.
منبع :
اهل بیت / ج 2/ ص 572 /ح 865
سه شنبه 96/12/08
ذکری که باعث می شودتلخی جان کندن در امان باشید
روایتی خواندنی از برکات فرستادن صلوات را در ادامه می خوانید.
یکی از صلحا بر بالین بیماری آمد و او را در سکرات موت دید، پرسید که: تلخی جان کندن را چگونه مییابی؟ جواب داد که: کام جان خود را شیرین مییابم و هیچ تلخی در آن احساس نمیکنم.
آن صالح، در عجب ماند که موجب این چیست؟ شربتی که در مذاق خاص و عام تلخ است، در مذاق این بیمار، شیرین میآید.
آن بیمار گفت: از این در شگفت نمان، زیرا که به من رسیده بود که: رسول خدا صلیالله علیه و آله فرموده است: هرکه بسیار بر من صلوات فرستد، از تلخی جان کندن ایمن باشد.
و من مدتی است که شربت صلوات را مینوشم، لهذا اثر تلخی در جان خود نمیبینم و از این جهان، شیرینکام و نیکو سرانجام میروم.
منبع:
شرح صلوات اردکانی، ص ۱۱۴
دوشنبه 96/12/07
چگونه حضرت مهدي(عج) با 313 نفر جهان را تسخير مي كند؟
چگونه با جمعيّت روزافزون بشر كه اكنون طبق آمارگيريهاي دقيق از سه ميليارد بيشتر است، حضرت صاحبالزّمان (عجل علی تعالی فرجه الشریف) با سيصدوسيزده نفر دنيا را مسخّر ميفرمايد؟ و چگونه ممكن است مثلاً سه ميليارد نفر تسليم يك جمعيّت اندك معدود شوند و از عادات و اخلاق و برنامهها و سنن خود دست بردارند؟ آيا غلبه آن حضرت بهطور اعجاز و خرق عادت است يا آنكه با ملاحظه اسباب و علل و عوامل ظاهري نيز غلبه و پيروزي آن جناب ممكن است؟
برحسب روايات و احاديث شريفه، وقتي حضرت صاحبالأمر (عجل علی تعالی فرجه الشریف) ظاهر ميشوند، نخست سيصد وسيزده نفر از خواصّ اصحاب آن حضرت در مكّه معظّمه حاضر خدمتش ميگردند و وقتي عدّه اصحاب و اجتماع كنندگان به ده هزار نفر رسيد از مكّه خارج ميشوند.(1)
و امّا غلبه آن حضرت و حكومت جهاني اسلام، ممكن است به طور اعجاز و خرق عادت انجام يابد و ممكن است با فراهمشدن اسباب و علل ظاهري باشد و ممكن است به هر دو نوع، واقع شود، چنان كه پيشرفت و غلبه پيغمبر اكرم (ص) و قواي اسلام به هر دو نوع بود.
امّا بهطور اعجاز و خرق عادت، محتاج به توضيح نيست كه حصول چنين غلبه مطلق براي آن حضرت، به خواست خداوند، امري است ممكن و معقول و با وعدههاي صريح و بشارتهاي حتمي كه در قرآن مجيد و احاديث متواتر داده شده، بدون شبهه حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آيه:
(كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّٰهِ)؛(2)
«چه بسيارند گروه اندكي كه به اذن خداوند، بر گروه بسياري چيرگي مييابند».
آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شايسته خدا را بر تمام ملل غالب و حاكم، و وارث و مالك ارض قرار ميدهد.
و از لحاظ اسباب، و علل ظاهري هم اگر موضوع را بررسي كنيم، حصول چنين فتح و غلبه و تشكيل آن حكومت الهي ممكن و عملي خواهد بود؛ زيرا آن حضرت در موقعي ظهور ميكند كه اوضاع و احوال اجتماعي و اخلاقي و سياسي كاملاً مساعد باشد.
در آن موقع همه ملل از مدنيّت معنوي و اخلاقي محروم، و دشمني و كينه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به يكديگر بدبين و از هم جدا ساخته و اتّحاد، وحدت، همفكري و همكاري، بهكلّي از ميان بشر رخت بر بسته و از اينكه كسي بتواند بدون مدد غيبي جامعه را رهبري كند، همه مأيوس ميگردند و خلاصه، همه با هم در مبارزه و جنگ و ستيز و همه از وضع خود ناراضي، و از مكتبهاي مختلف كه عرضه ميشود نااميد بوده و منتظر تغيير رژيم و انقلاب و عوضشدن اوضاع، و كناررفتن زمامداران خدانشناس و برداشتهشدن مرزها و الغاي تجزيهها و تقسيمها ميباشند.
در يك چنين موقعيتي، حضرت صاحبالزّمان (عجل علی تعالی فرجه الشریف) و اصحابش، با نيروي ايمان و اخلاق حسنه و با نجاتبخشترين برنامههاي عمراني و اقتصادي و عدالت اجتماعي، براي انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام، قدم به ميدان ميگذارند و آن نهضت الهي و دعوت روحاني را شروع ميكنند و مردم را بهسوي خدا و احكام خدا و زندگي برابري و برادري، عدل و امنيّت، صفا و وفا، راستي و درستي و نظم صحيح، ميخوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضايل بشري ميباشند و با نيروي ايمان و استقامت و پشتكار و همّتي كه مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقيب مينمايند.
معلوم است اين جمعيّت با آن برنامهها و وضع كار، در آن دنياي پرآشوب و غرق در طوفان گرفتاريها و فشارها، دلها را به خود متوجّه نموده و فاتح و پيروز و موفّق ميشوند و هيچ نيرويي نميتواند در برابر آنها مقاومت كند.
و شاهد اين حقيقت، همان ظهور رسول اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و پيشرفت سريع دين اسلام و فتوحات محيّرالعقول مسلمين در قرن اول اسلام است، كه يكي از علل ظاهري آن پيروزيهاي پيدرپي و درهم شكستهشدن ارتشهاي انبوه دولت شاهنشاهي ايران و امپراطوري روم، فساد اوضاع اجتماعي و اداري ايران و روم بود كه مردم اين كشورهاي پهناور را براي قبول يك دعوت صحيح و حكومتي متّكي به مباني عدالت و مساوات آماده كرده بود.
مردمي كه در برابر دستگاههاي ديكتاتوري و استبداد بسيار خشن و غيرانساني سلاطين و امراي خود، از بنده هم خوارتر بودند و از حقوق انساني محروم شده بودند، مردمي كه به هركس و هر مقام نظر ميكردند، يك نقطه روشن در او نميديدند؛ نه فرهنگ داشتند نه اقتصاد، نه عدالت، نه امنيّت و نه … و نه …
از آن همه تعظيم و نيايش و بشرپرستي و استعباد سلاطين، خسته شده بودند و علاوه بر اينها ناراحت كننده ترين اختلاف طبقاتي نيز در بين آنها حاكم بود كه مملكت متشكّل شده باشد از اكثريت قريب به اتّفاق محروم و استضعاف شده و جمعيّت معدود برخوردار و اختياردار و مطلقالعنان و بيجهت عزيز…
مسلّم است وقتي صداي روحاني و آزادي بخش چنين مملكتي به گوش مردم برسد و آيه: :
(تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللّٰهِ)[3]
(إِنَّ اللّٰهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهىَ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغيِ)؛[4]
«همانا خدا به عدل و احسان، فرمان ميدهد و به عطا و بذل به خويشان امر ميكند و از كارهاي زشت و منكر و ظلم، نهي ميكند».
و اعلان:
(يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَاُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ أَتْقَيكُمْ)[5]
«اي مردم! ما همه شما را نخست از مرد و زني آفريديم، آنگاه شعبههاي بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد، بزرگوارترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست».
و آيات ديگر را بشنوند، با نهايت استقبال به آن ايمان آورده و راه را براي پيشرفت آن باز ميكنند.
مردمي كه از ظلم و ستم و خودخواهي سلاطين و ستمكاران آن عهد، به جان آمده بودند، بهطور قطع يك دعوت خدايي و يك بانگ گوش نواز توحيدي را كه بر اساس عدالت و الغاي امتيازات و مساويبودن آقا و نوكر، شاه و رعيت، سياه و سفيد، در برابر قانون و عدالت است قبول ميكند و از اين جهت آنهايي كه اين دعوت برخلاف منافعشان بود هرچه خواستند از آن جلوگيري كنند يا مانع از گرويدن مردم به آن شوند، نتوانستند، همهجا انقلاب ميشد و مردم در همهجا رژيم ظالم و وضع سابق را محكوم ميكردند و اوضاع تغيير ميكرد.
اوضاع جهان براي قبول دعوت امامزمان، حضرت مهدي (عجل علی تعالی فرجه الشریف) كه همان دعوت به اسلام و قرآن است، مطابق اخبار، به مراتب از اوضاع عالم در زمان بعثت پيغمبر (عجل علی تعالی فرجه الشریف) آمادهتر خواهد شد و همانطور كه كلمه اسلام در آغاز ظهور اسلام به سرعت پيشرفت كرد و صداي توحيد بر همه صداها غالب شد، و اسلامي كه در مقداري از تاريخش منحصر به پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و علي و خديجه عليهماالسلام
بود، باوجود فقدان وسايل، در جهاد و دفع يورش مشركان، به زودي موفّق گرديد، و لشكرهاي منظّم مسلّحي را كه در دنياي آن روز مجهّزترين سلاحها را در دست داشتند درهم شكست و نابود ساخت.
همينطور امامزمان (ع) نيز با اصحاب و ياورانش كه از ابتداي كار به تعداد مجاهدين ميدان جهاد بدر ميباشند ميتوانند دنياي منقلب و ناآرام آن روز را آرام و مردم را چنان اميدوار به آينده درخشان و پر از خير و رحمت و بركت نمايد كه در سريعترين فرصت همه به دين اسلام گرويده آمادگي خود را براي قبول يك سازمان الهي اسلامي محكم و پايدار، در تحت سرپرستي امام عصر (ع) نشان دهند.(6)
منبع:
[1]. كليني، الكافي، ج8، ص313؛ طوسي، الغيبه، ص477؛ قندوزي، ينابيعالموده، ج3، ص235؛ منتخبالاثر، تأليف نگارنده، ج3، ص147 – 153.
[2]. بقره، 249.
[3]. آل عمران64. «]بگو: اي اهل كتاب![ بياييد بهسوي سخني كه ميان ما و شما يكسان است: كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم؛ و بعضي از ما، بعضي ديگر را ـ غير از خداي يگانه ـ به خدايي نپذيرد».
[4]. نحل، 90.
[5]. حجرات، 13.
[6]. پاسخ به ده پرسش پيرامون امامت، خصائص و اوصاف حضرت مهدي (ع)