آيا اصول كلام خداوند در قرآن با كلام عادي و عرفي بشر متفاوت است؟

در يك كلام بايد گفت بله؛ بين كلام خداوند و كلام معمولي بشر تفاوت وجود دارد. اما براي پاسخ كامل به اين سوال ابتدا بايد درباره زبان قرآن توضيح مختصري ارائه دهيم تا متوجه تفاوت زبان قرآن با زبان مردم عادي بشويم.
از آنجا كه خداوند پيامبران را از ميان مردم انتخاب كرده و با زبان همان مردم به سراغ آن‏ها فرستاده است «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاء»[1] به طور طبيعى واژه‏ ها را از زبان مردم وام گرفته است. اما توجه به اين نكته ضروري است كه گرچه از همان واژه هاي مردم براي القاي مقصود خود استفاده كرده است، اما همه آن‏ها را صرفا در همان معانى رايج به كار نبرده است، بلكه مانند علوم و فنون و همه‏ تحوّلات ديگر، معناى خاص و متناسب با اهداف و مقاصد خود به آن‏ها بخشيده است. در واقع بايد گفت زبان قرآن صرفا زبان عرف عام نيست، بلكه با اخذ واژه‏ ها از زبان عمومى و اعطاى معانى جديد به آن‏ها، عرف خاصى را رقم زده است، همان طور كه هر تحوّل علمى، سياسى، فرهنگى و اجتماعى چنين تعاملى با زبان دارد. اما قرآن به زبان رايج در هيچ يك از اين علوم و فنون و نحله‏ هاى فكرى مانند زبان عرفا، زبان فلاسفه، زبان متكلّمان، زبان علوم تجربى و … سخن نگفته است! استفاده قرآن از عرف و زبان خاص به اين معناست كه قرآن داراى اصطلاحات ويژه‏ خود است، يعنى همان طور كه اگر كسى بخواهد متون پزشكى را بفهمد، ناچار از آشنايى با فرهنگ اصطلاحات پزشكى است؛ براى فهميدن قرآن نيز بايد با فرهنگ دين و اصطلاحات آن، به ويژه دين اسلام، آشنا باشد. كسى كه در تفسير قرآن تنها از معناى عمومى واژه‏ ها استفاده مى‏ كند، مانند كسى است كه متن پزشكى را با استفاده از فرهنگ‏ هاى عمومى ترجمه و تفسير كند كه قطعا به بى ‏راهه رفته است. علّامه طباطبايى عدم توجّه به فرهنگ خاصّ قرآن در تفسير را، موجب در غلطيدن در وادى تفسير به رأى مى‏ داند. ايشان مى‏ فرمايد:
 «مفسّر نبايد در تفسير آيات قرآن به اسبابى كه براى فهم كلام عربى در دست دارد، اكتفا نموده، كلام خدا را با كلام مردم مقايسه كند. وقتى ما كلام يكى از افراد انسانى را مى‏ شنويم، بى‏ درنگ براى فهم مرادش، قواعد معمول را به كار مى‏ بنديم، همان طور كه در اقارير و شهادات چنين مى‏ كنيم؛ زيرا بيان همه‏ ما افراد انسانى بر مبناى معانى و مصاديق حقيقى و مجازى معهود در عرف اهل زبان است. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله ما را از اين كه كلام خدا را به شيوه كلام ديگران تفسير كنيم، باز داشته است، حتّى اگر در مواردى فهم ما مطابق با واقع باشد.» البته فرق بين كلام خداوند و كلام مردم در نحوه‏ استعمال الفاظ و چيدن جملات و به كار بردن فنون ادبى و صناعات لفظى نيست، براى اين كه قرآن هم، كلامى عربى است كه همه آن چه در ساير كلمات عربى رعايت مى‏ شود در آن نيز رعايت شده، بلكه اختلاف بين آن دو از جهت مراد و مصداق است. اينكه هر كدام از واژه اي يكسان معناي متفاوتي را اراده مي كنند.
علّامه طباطبايى، يكى ديگر از تفاوت‏هاى عمده‏ كلام خدا با كلام مردم را در اين مى‏ داند كه در كلام عرف، مسامحه راه دارد، بدين سان كه گاهى حكمى را كه بايد بر روى «كثير» ببرد، بر روى «جميع» مى‏ برد و تازه همه‏ اينها در چهار چوب ادراكاتى است كه بشر از جهان خارج دارد. و اما بيرون از اين چهار چوب، يعنى حقايقى كه از آن‏ها غافل است و به خاطر محدوديت دركش، قهرا سهل انگاريش درباره‏ آن‏ها بيشتر است. اما كلام خداى سبحان چنين نيست، چون او به هر چيزى از هر جهتش احاطه‏ علمى دارد. برخى از روايات نيز مؤيّد اين نظريه است. به عنوان مثال از على عليه السّلام نقل شده است كه فرمود: «بر حذر باش از اينكه قرآن را بر اساس رأى و نظر خود تفسير كنى؛ مگر اينكه آن را از دانشمندانش فرا بگيرى؛ چرا كه چه بسا كلام نازل ‏شده‏ اى كه همانند سخن بشر است در حالى كلام خداست و تأويل آن به سخن بشر همانند نيست. همان گونه كه چيزى از آفريده‏ هاى خدا شبيه كارهاى انسان نيست، چيزى از كلام خدا نيز مشابه كلام بشر نيست. سخن خدا، صفت او است؛ در حالى كه سخن بشر فعل او است. بنا بر اين، كلام خدا را همانند كلام بشر ندان كه هلاك مى ‏شوى.»[2] نيز از ايشان نقل شده است كه درباره آيات «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا»[3] و « هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ »[4] كه درباره آمدن پروردگار سخن مي گويند، فرمود: «آمدن خداوند سبحان مانند آمدن مخلوقاتش نيست و تاويل كلام خداوند نه مانند كلام بشر است ونه مانند فعل او» [5]
بنابراين بايد گفت كه قرآن زبان مخصوص به خود دارد و نمى‏ توان زبان قرآن را با زبان معمول انسان ها مقايسه كرد. اما همين زبان خاص براي بيان مقصود خود از واژه ها و اصطلاحات رايج زبان عرفي و معمولي انسان ها استفاده كرده است. اما گاهي به همين واژه هاي معمول معنايي خاص بخشيده است. در واقع قرآن فرهنگ خاصي را بنا كرده است كه براي فهم آن فرهنگ بايد از زبان دين به طور عام و فرهنگ اسلام به طور خاص كمك گرفت. در نتيجه بايد تفسير خاصّ واژه‏ هاى قرآنى را از مجموع اصول حاكم بر اديان و به ويژه فرهنگ اسلام و قرآن اخذ كرد.[6]


پي نوشت:
[1] .ابراهيم،4
[2] . ايّاك أن تفسّر القرآن برأيك حتى تفقهه عن العلماء، فانّه ربّ تنزيل يشبه بكلام البشر و هو كلام اللّه و تأويله لا يشبه كلام البشركما ليس شى‏ء من خلقه يشبهه، كذلك لا يشبه فعله تبارك و تعالى شيئا من افعال البشر و لا يشبه شى‏ء من كلامه كلام البشر. فكلام اللّه تبارك و تعالى صفته و كلام البشر افعالهم فلا تشبّه كلام اللّه بكلام البشر فتهلك» التوحيد، شيخ صدوق، هاشم حسيني، جامعه مدرسين قم، 1398ق،ص264-265
[3] فجر،23
[4] .انعام،158
[5] . فذلك كلّه و ليست جيئته جلّ ذكره كجيئة خلقه، و لا يشبه تأويله كلام البشر و لا فعل البشر.
[6] . مبانى و روشهاى تفسيرى، محمد كاظم شاكر، مركز جهانى علوم اسلامى‏، قم،1382، ص: 124-120

مهم‌ترین فلسفه روزه گرفتن....

به گزارش افکارنیوز، علی نوری‌زاده کارشناس علوم قرآنی در خصوص آثار نیکو و عاقبت خیری که ماه رمضان برای مسلمانان به همراه دارد گفت: تقوا و پرهیزگاری از مهم‌ترین پیام‌هایی است که می‌توانیم از ماه مبارک رمضان دریافت کنیم و با توجه به روزه بودن انسان‌ها در این ماه مبارک که باعث روزه‌داری اعضا و جوارح بدن نیز می‌شود افراد می‌توانند به درجه‌های بالایی از معنویت در مسیر هدایت دست پیدا کنند. 

وی ادامه داد: مهم‌ترین فلسفه روزه گرفتن، خودداری انسان از لذت‌های دنیوی است و خوردن و آشامیدن تنها به عنوان نمونه‌ای از این لذت‌ها مورد توجه قرار گرفته است. زمانی که انسان بتواند خواسته‌هایش و غرایزش را کنترل کند، به مرور زمان به خودشناسی و خداشناسی دست پیدا می‌کند.

این کارشناس علوم قرآنی تصریح کرد: علاوه بر آثار معنوی که روزه برای افراد در پی دارد، نقش مهمی در سلامتی و تندرستی ایفا می‌کند چرا که روزه‌داران می‌توانند به برنامه مناسب تغذیه که مورد تأکید اسلام هم هست، دست پیدا کنند. 

وی در ادامه صحبت‌های خود اظهار کرد: اطعام دادن به نیازمندان همیشه عمل پسندیده‌ای بوده که تا اندازه زیادی به ارزش و اهمیت آن اشاره شده اما اطعام دادن به فقیران در ماهی مانند ماه مبارک رمضان ثوابی چند برابر دیگر ماه ها دارد و در کارنامه اعمال انسان‌ها تأثیری مثبت بر جای خواهد گذاشت. 

نوری زاده گفت: انسان‌ها پیش از فرارسیدن ماه مبارک رمضان می‌توانند با انجام دادن تمرین هایی مانند کم کردن تعداد وعده‌های غذایی و همچنین توجه به وجود منابع سرشار از آب در وعده‌های غذایی، خود را برای ماه مبارک رمضان آماده کنند چرا که در این صورت با آمادگی بیشتری وارد ماه میهمانی خدا می‌شوند.


وی توضیح داد: خواندن این دعا در روز بیست و یکم ماه رمضان که برابر با روز شهادت حضرت علی (علیه السلام) به شمار می‌رود، ثواب بسیاری دارد: 

“بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین. 

خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودی‌هایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى و قرار بده بهشت را برایم منزل و آسایـشگاه اى برآورنده حاجت‌هاى جویندگان." 

این کارشناس علوم قرآنی خاطرنشان کرد: در شب بیست و یکم ماه رمضان خواندن نمازی 8 رکعتی به گونه‌ای که پس از سوره حمد، هر سوره دلخواهی خوانده شود، مورد سفارش قرار گرفته است.

 

به خدا قسم مسئولیت داریم...!

والله و بالله ما در برابر این قضیه‏ مسئولیم . به خدا قسم مسئولیت داریم . به خدا قسم ما غافل هستیم . و الله قضیه‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است ، این قضیه است . داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده ، این قضیه است . اگر می‏خواهیم‏ به خودمان ارزش بدهیم ، اگر می‏خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش‏ بدهیم ، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‏گفت برای‏ من عزاداری کنید ، می‏گفت چه شعاری بدهید ؟ آیا می‏گفت بخوانید : ” نوجوان اکبر من” یا می‏گفت بگویید : ” زینب مضطرم الوداع ، الوداع ” ؟! چیزهایی که من ( امام حسین ) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟! اگر حسین بن‏ علی بود می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد . شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان بخورد. هی دروغ در مغز ما کردند که‏ آقا این یک مسئله داخلی است. مربوط به عرب و اسرائیل است . … تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم ، خودمان را شیعه علی بن ابی طالب بخوانیم. … آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان‏ نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی‏کنند؟ « فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آیه ۹۵) الذین‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم»( سوره توبه ، آیه ۲۰) به وسیله مال که می‏توانیم کمک کنیم . والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سوالی که بعد از مُردن‏ از ما می‏کنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید ؟ پیغمبر فرمود : « من سمع مسلما ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » هر کس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد می‏کند یاللمسلمین مسلمانان به‏ فریاد من برسید ، و او را کمک نکند ، دیگر مسلمان نیست ، من او را مسلمان نمی‏دانم . چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم ؟ چه‏ مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم ؟ … مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. من وظیفه خودم را عمل کردم . وظیفه من فقط گفتن بود و خدا می‏داند جز تحت فشار وجدان و وظیفه خودم چیز دیگری نبود. این کمک مالی را وظیفه‏ شما می‏دانم و وظیفه خودم و هر خطیب و واعظی می‏دانم که این را بگوید، بر هر خطیب و واعظی واجب می‏دانم که چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حکیم و دیگران رسما فتوا داده‏اند که کسی که در آنجا کشته می‏شود ، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم ، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم ، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم ، به پولهای خودمان ارزش‏ بدهیم ، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند بکنیم . علت اینکه دولتهای‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمی‏اندیشند ، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد . آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است . می‏گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد ، همبستگی و همدردی ندارد. می‏گوید یهودی که‏ برای پول می‏میرد، جز پول چیزی نمی‏شناسد، خدایش پول است ، زندگیش پول‏ است ، حیات و مماتش پول است ، به یک چنین مسئله حساسی که می‏رسد روزی‏ یک میلیون دلار به همکیشانش کمک می‏کند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمی‏کنند”

یک چشم زدن غافل از آن یار نباشیم...

 

عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم   آقا نشد که لایق دیدارتان شوم

غفلت بساط کرد سر راه طفل دل  وایَم نشد که راهیِ بازارتان شوم

اصل اگر به عَرضه حسن تو می شدم چیزی نداشتم که خریدارتان شوم

باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم  شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم

ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم در روز غم ولی نشد عمارتان شوم

با آنکه سر شکسته و سر خورده مانده ام اذنم بده فدایی و سردارتان شوم

ماه خدا رسید و دلم آرزو نمود مهمان کنار سفره افطارتان شوم

در روز انتقام شهیدان کربلا آقا اجازه هست ز انصارتان شوم

در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین

                                 آقا جان چشم به راهم نمی ایی اقا دلتنگم نمی ایی اقا

 

امام مهدی(عج) و ماه رمضان


زیارت آل یاسین شرح حالات عبادی و معنوی امام مهدی(عج) است. امام مهدی که راهش، امتداد راه پیامبر و امیرالمؤمنین و امام زین العابدین(ع) است. عبودیت و بندگی او نه از سر نیاز یا ترس، بلکه از سر درک حقیقت هستی و سپاس گزاری از خداست، عبودیتی که همیشه در وجود امام جاری است و در برخی حالات به نقطه اوج خود می رسد و ماه رمضان نقطه اوج بندگی امام است.

رسیدن به معبود در ماه رمضان به واسطه حضرت مهدی(عج)

فهم حقیقت رمضان و توفیق رسیدن به معبود جز با توسل به پیشگاه مهدی(عج) میسر نمی شود. دعای افتتاح هم در ماه رمضان درس سلوک می دهد که پروردگارا من خواهان تمام خوبی ها و کمالات هستم و می دانم که راه رسیدن به این کمالات توسل به امام مهدی(عج) است. پس مرا به برکت وجود او به نهایت نزدیکی به خود برسان.

هدایت معنوی و باطنی انسان ها به دست امام مهدی(عج) است و به برکت وجود معنوی و نورانی اوست که عالم هستی از فیض حق تعالی بهره مند می شود. حال اگر امام در نهایت بندگی باشد، در عبودیت او رحمت و مهربانی خدا نیز اوج می گیرد.

دعای امامان نشان می دهد که آن ها هم به درگاه حق تعالی رو می آوردند و برای کل هستی و به ویژه برای ما انسان ها از خداوند طلب بخشش می کردند. به همین دلیل است که می گویند به برکت سلوک معنوی امام، حیات بشری شکل می گیرد و امتداد می یابد و عالم به سوی کمال حرکت می کند و تنها با این تعبیر شب قدر معنا می یابد.

منبع :

ماه رمضان با یاری امام زمان