بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
یکشنبه 96/01/27
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به ، الصَلوةُ؛
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
منبع:
(تحف العقول،ص455)
یکشنبه 96/01/27
بعضی کلید واژه ها در فرهنگ اسلامی از چنان قداست و جایگاهی برخوردارند که دست یابی به حقیقت و ماهیت آن ها به راستی و درستی امکان پذیر نیست، قلم فرسایی هایی که در حد تلاش انسان های بی بضائت صورت گرفته نیز نتوانسته حق مطلب را ادعا کند. کلید واژه هایی همچون امام حسین(علیه السلام) و ارتباط با یک ماه رحمانی از این موارد است. بازی با کلمات و عبارت پردازی به هر اندازه که زیبا باشد، اقرار به نقص و کاستی در خصوص این کلید واژه ها می کنند.
باری به هر جهت، آب دریا را اگر نتوان کشید….هم به قدر تشنگی باید چشید.
ارتباط راز گونه دو کلید واژه رحمانی
وقتی صفحه های معارف اسلامی را آهسته آهسته ورق می زنیم، به این مطلب می رسیم که خدا دنبال بهانه می گردد، تا اینکه خیل کثیری از بندگان را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد، و آنها را از اقیانوس لطف و کرم خود بهره مند سازد، امام حسین (علیه السلام) و ماه رجب از جمله بزرگترین و زیباترین بهانه های خدا برای بخشش اند. این بهانه را به راستی می توان در روایات اسلامی مشاهده کرد، در روایت قدسی از خدای متعال این چنین نقل شده است: «الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ؛[1] ماه(رجب)، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است؛ هر كه در این ماه مرا بخواند، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطایش كنم.»
در منابع روایی و تفسیری نیز در ذیل آیه شریف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛[آل عمران، آیه103] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت ]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!.»، در روایات اسلامی مقصود از «حَبْلِ اللَّهِ» اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) معرفی شده است که به طور روشن یکی از مصادیق بارز آن امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.
در اهمیت و ارزش این ماه خدا، همین بس که از پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده است: «ألا إنَّ رَجَبا شَهرُ اللّه ِ الأصَمُّ ، و هُوَ شَهرٌ عَظیمٌ ، و إنّما سُمِّیَ الأصَمَّ لأنّهُ لا یُقارِبُهُ شَهرٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرمَةً و فَضلاً عِندَ اللّه؛[2] بدانید كه رجب، ماه اصمّ خداست و ماه بزرگى است و براى این آن را اصمّ نامیده اند كه حرمت و فضیلت هیچ ماهى نزد خداوند تبارك و تعالى به اندازه آن نیست.»
امام حسین(علیه السلام) و رجب ریسمان ارتباط با خدا
بنا بر آموزه های روایی امام حسین (علیه السلام) و این ماه خدا، به عنوان ریسمان ارتباط انسان با خدای متعال معرفی شده اند. در روایتی از منابع روایی در خصوص ماه رجب نقل شده است: «جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَینی و بَینَ عِبادی فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِی؛[3] ماه رجب را ریسمانى میان خود و بندگانم قرار داده ام؛ هر كس به آن چنگ زند ، به وصال من رسد.»
از طرفی در منابع روایی و تفسیری نیز در ذیل آیه شریف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛[آل عمران، آیه103] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت ]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!.»، در روایات اسلامی مقصود از «حَبْلِ اللَّهِ» اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) معرفی شده است که به طور روشن یکی از مصادیق بارز آن امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. این مطلب علاوه بر منابع شیعی در منابع اهل سنت نیز منعکس شده است: «روی أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَال: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِی قَالَ (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) امام صادق (علیه السلام) فرمود: ما همان حبل الله هستیم که خدا فرموده: و به حبل الهی دست جمعی تمسک جویید و پراکنده نشوید.»[4]
برکات توسل به ریسمان الهی
در فرهنگ قرآن راه رهایی از ذلت و خواری، توسل و تمسک به حبل الهی معرفی شده است: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ؛[آل عمران، آیه112]هر جا یافته شوند [مُهر] خوارى بر آنان زده شده است، مگر به زنهارى- امانى یا پیمانى یا دستاویزى- از خداى و زنهارى از مردم [دست داشته باشند].»، در بعضی از تفاسیر روایی در ذیل این آیه شریف مقصود از «حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» کتاب الهی و مقصود از «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» امام علی (علیه السلام) معرفی شده است.[5] که به بر اساس این تفسیر از آیه به تبع فرزندان پاک و معصوم ایشان به خصوص امام حسین (علیه السلام) موضوعیت خواهند داشت.
بزنطی گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.[6]، رجب ماه خدا، ماه عبودیت و بندگی خداست؛ بی جهت نیست که مسیر ورود در این شهر خدا، با زیارت امام حسین (علیه السلام) عجین شده است، چرا که راه دست یابی به این معرفت و عبودیت بدون توجه به معارف اهل بیت (علیه السلام) و مقام آنان، که حبل خدا بر زمین هستند، میسر نمی شود.
امام حسین(علیه اسلام) دروازه ورود به ماه خدا
ماه رجب نزد خدای متعال به هر اندازه اهمیت و ارزش داشته باشد، و دارای آثار و برکات آسمانی باشد، دروازه ورود در این ماه توسل و تمسک به امام شهید ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) است: از امام صادق (علیه اسلام) در خصوص اعمال عبادی این ماه نقل شده است «مَنْ زَارَهُ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ؛ هر کس در روز اول رجب امام حسین (علیه السلام) را زیارت کند حتما آمرزیده گردد.»
بزنطی گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.[6]، رجب ماه خدا، ماه عبودیت و بندگی خداست؛ بی جهت نیست که مسیر ورود در این شهر خدا، با زیارت امام حسین (علیه السلام) عجین شده است، چرا که راه دست یابی به این معرفت و عبودیت بدون توجه به معارف اهل بیت (علیه السلام) و مقام آنان، که حبل خدا بر زمین هستند، میسر نمی شود.
در روایتی از کتب روایی امام صادق (علیه السلام) از امام حسین (علیه السلام) این چنین نقل شده است: امام صادق (علیه السلام): حسین بن على به سوى اصحابش آمد و فرمود: اى مردم! خداوند والانام، بندگان را نیافرید مگر آن كه او را بشناسند، پس هرگاه او را شناختند خواهند پرستیدش و هرگاه او را بپرستند با پرستش او از پرستش جز او بى نیاز خواهند گشت. مردى به ایشان عرض كرد: اى فرزند رسول اللّه ! پدر و مادرم فداى تو باد، شناخت خدا چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: این كه مردم هر زمان امامشان را كه فرمانبرى از او واجب است بشناسند.[7]
سخن آخر
ماه رجب ماه رحمت و مغفرت الهی است، ماهی که زیات مخصوصه امام حسین (علیه السلام) در آن سفارش شده است، زیارتی که برکت آن آمرزش و مغفرت الهی را به دنبال دارد.
منبع:
[1]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 2، ص628.
[2]. بحار الأنوار: ج 94، ص39، ح24.
[3]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 2، ص628.
[4]. تفسیر ثعلبی ، ج 3، ص163 طبع دار الاحیاء التراث العربی و الصواعق المحرقة ، ابن حجر هیثمی ، ج 2، ص 444 موسسة الرسالة؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 24، ص83.
[5]. تفسیر فرات الكوفی، ص92. «عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ [جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ] ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قَالَ [قُلْتُ یَقُولُونَ حَبْلٌ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ وَ حَبْلٌ مِنَ النَّاسِ عَهْدُهُ الَّذِی عَهِدَ إِلَیْهِمْ قَالَ كَذَبُوا قَالَ ] قُلْتُ مَا [فَمَا] تَقُولُ فِیهَا قَالَ فَقَالَ لِی حَبْلٌ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ- وَ حَبْلٌ مِنَ النَّاسِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.
[6]. كامل الزیارات، ترجمه ذهنی تهرانی، ص182، ح1و2.
[7]. ابن بابویه، محمد بن على ، علل الشرائع، ج 1، ص9، ح1.
یکشنبه 96/01/27
اطرافیان ما انتظاری جزء اینکه به آنها احترام بگذاریم و نسبت به آنان توجه داشته باشیم از ما ندارند و بهراحتی با قدردانی از آنها میتوان انس و الفت را فزونی بخشید؛ در ضمن احترام گذاشتن و تکریم هم نوع نشانه عظمت و بزرگواری خود شخص است.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَم
بهیقین ما فرزندان آدم را کرامت و شرافت بخشیدیم
حکایت؛ یکی از شاگردان علامه سید محمدحسین طباطبائی میگوید:
قریب به چهل سال آخر عمر علامه، دیده نشد که ایشان در مجلس به متکا و بالش تکیه زنند، بلکه در مقابل واردین مؤدب و قدری جلوتر از دیوار مینشستند.یکی از شاگردانشان برای دیدنشان به مشهد مقدس رفته بود، هنگامیکه بر علامه وارد شد، ایشان به دستور طبیب که گفته بودند، روی زمین سخت ننشیند، روی تشکی نشسته بود.
وقتی این شاگرد وارد شد، علامه از روی تشک برخاستند و او را به نشستن روی تشک دعوت کردند، ولی او خودداری نمود و هر چه علامه اصرار کرد قبول نکرد، مدتی هر دو سر پا ایستادند تا اینکه علامه فرمود: روی تشک بنشینید تا من جملهای را به شما بگویم، آن شخص امتثال نموده و روی تشک نشست، درحالیکه علامه خود روی زمین نشستند و بعد فرمودند: جملهای را که میخواستم عرض کنم، این است که آنجا نرمتر است.1
منبع:
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
یکشنبه 96/01/27
اگر نفس از تو تمنا کرد که صدر مجلس را اشغال کن و تقدم بر هم قطار خود پیدا کن، تو بر خلاف میل آن رفتار کن. …، با فقرا مجالست کن، هم غذا شو، همسفر شو، مزاح (کن)، ممکن است نفس از راه بحث با تو پیش آید و بگوید تو دارای مقامی، باید مقام خود را برای ترویج شریعت حفظ کنی. با فقرا نشستن، وَقَعِ تو را از قلوب می برد. مزاح با زیر دستان تو را کم وزن می کند. پایین نشستن در مجالس از مقام تو کاسته می کند، آن وقت خوب نمی توانی به وظیفه شرعی خود اقدام کنی. بدان تمام این ها دام های شیطان و مکائد نفس است. رسول اکرم صلی الله و علیه و آله موقعیتش در دنیا از حیث ریاست از تو بیش تر بود و سیره اش آن بود که دیدی. …باید وارد مجاهده با قصد خالص شد. آن وقت نفس اصلاح می شود.
منبع:
(امام خمینی ، چهل حدیث، ص 86)
یکشنبه 96/01/27
پیامبر (ص) به خدا عرض کرد: اللهم اجعلنی من المسا کین: خدایا مرا از مسکینان قرار ده. چون بر خلاف فقیر که هیچ ندارد، مسکین یک شب دارد و یک شب ندارد. یعنی یک شب عطا کن تا با اغنیا شاکر باشم و یک شب مده تا با فقیران صابر باشم. وقتی به خانه فقیر تر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاکر می شوی. وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و میهمان می شوی، از خدا دلگیر میشوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلا به فکر زندگی ما نیستی، اصلا تو عُرضه نداری، در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد، پس مصلحت در این است که در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی.
منبع:
[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 44 ]