بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
جمعه 96/02/08
دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند:«لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم:هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.»
منبع:رهنمود های ایت الله بهجت (ره)/ج1
جمعه 96/02/08
مهدی جان
اگر حجاب ظهورت
وجود پست من است
دعا نما که بمیرم
چرا نمی آیی…؟
حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا
دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی
منتظر بهر جواب است کجایی آقا
تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من
دل من در تب و تاب است کجایی آقا
از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان
گریه بی حد و حساب است کجایی آقا
داستان غم هجران تو ای یوسف من
قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا
چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی
یک نظر بر تو صواب است کجایی آقا
منبع:اشعار امام زمان علیه السلام/ج1
جمعه 96/02/08
باید توجه داشته باشیم که ایجاد تحول در قلب انسان و تغییر گرایش ها و علاقه مندی های او بسیار دشوار است.قلبی که امام صادق (علیه السلام) دربار آن می فرماید:جابه جا کردن کو ه ها آسانتر از این است که قلبی بخواهد از جایش تکان بخورد”
قلب انسان به سادگی تحت امر او قرار نمی گیرد.یا به عنوان مثال اگر از قلب بخواهی که به بهشت علاقه داشته باشد به همین راحتی اطاعت نمی کند.
از جمله روش هایی که برای تغییر قلب وجود دارد،دیدن است.هر انچه چشم ببیند قلب یادداشت می کند که بابا طاهر سروده:
ز دست دیده و دل هردو فریاد
کهر انچه دیده بیند دل کند یاد
چشم انسان، دل انسان را با خود می برد، کما اینکه تفکر و اندیشیدن هم دل انسالان را با خود می برد.
با این حساب ما برای افزایش محبت خود نسبت به امامزمان (علیه السلام) دو راه داریم:
1.دیدن
2.تفکر و اندیشیدن
برای افزایش علاقه به حضرت، راه اول که فهعلا به روی ما بسته است و ما از دیدن جمال دلرباب حضرت محروم هستیم.اما راه دوم به روی ما باز است و ما می توانیم با عنصر تفکر و اندیشیدن برای رسیدن به مقصود استفاده کنیم.
منبع:مجله سرباز یا سربار/ص16/سخنان حجت الاسلام علیرضا پناهیان
جمعه 96/02/08
علامه حسن زاده آملی میفرمودند:
روزی در جلسه درس، کف پای استادم آیت الله الهی قمشه ای رحمه الله علیه را بوسیدم و خودش در ابتدا توجه نداشت.
بنده در کنارش دو زانو نشسته بودم و ایشان چهار زانو، لذا توفیق بوسیدن کف پایش را یافتم. بعد از بوسیدنم ناراحت شد و با من مواجه شد و فرمود: «آقا چرا اینطور می کنی؟»
عرض کردم: آقا حق شما بر من بسیار عظیم است، نمی دانم چه کنم مگر به این تقبل دلم تشفی یابد و آرام گیرد و خودم را لایق نمی بینم که دست مبارک شما را ببوسم.
و چون بدن مبارکش را به خاک می سپردیم، پاهایش را این بنده در بغل گرفته بود و به یاد آن شب افتادم که کف پایش را بوسیدم، خواستم در کنار تربتش تجدید عهد کنم ولی حضور مردم مانعم شد.
منبع:کتاب جمع پراکنده/علامه حسن زاده املی (دام عزه)
جمعه 96/02/08
رابطه خودتان را با خدا بهوسیله دعا و ذکر تقویت کنید
به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطهتان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عملزدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانهی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم اینکه ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسولاللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یداب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظهی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همهی شعبانها در زندگی آن بزرگوار اینطور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه انشاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴
حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید
شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیرهای که از این ماه گرفتهایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم - نهفقط الفاظ آن را مرور کنیم - و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر انشاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه رمضان، آمادهی ورود بر سر سفرهی ضیافت الهی شویم و در اوج قلهی آن ماه، شایستهی ورود به لیلةالقدر گردیم.
شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفرهی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آنکه تلاش بیشتری میکند؛ آنکه طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آنکه کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلالؤ انوار الهی قرار میگیرد.
بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی ۱۳۷۱/۱۰/۲۳
با دعای کمیل و مناجات شعبانیه مانوس بشوید
این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضواناللهعلیه) پرسیدم در این دعاهای ماثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان میآید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که میدانید اصلاً ورود اصلیاش مال شب نیمهی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است.
در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد میکشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد میکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.
باید با اینها مانوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهیی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل میشود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو میبرد؛ غرق میکند؛ پدر انسان را درمیآورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست.