سه ویژگى برجسته مؤمن از زبان امام رضا(ع)

امام رضا علیه السلام فرمودند:

لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:

1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نیست مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش؛ سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، سنّت پیغمبرش؛ مدارا و نرم رفتارى با مردم است، سنّت امامش؛ صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.

پاداش زیارت پیاده امام حسین علیه السّلام

حجة الاسلام و المسلمین آقای سید کاظم بادکوبی نقل کردند که سفری در خدمت آیة الله سید محمود شاهرودی پیاده به کربلا رفتیم.
وسایل سفر را در مدرسه بادکوبه ای گذاشتیم، برای زیارت امام حسین علیه السّلام با همان حال خستگی و پاهای تاول زده وارد صحن حضرت ابا عبد الله شدیم.
یک زائر ایرانی متوجه شده بود که ایشان با پای پیاده به کربلا مشرّف شده اند، با اصرار زیاد التماس می کرد که ثواب این زیارت پیاده را به او بفروشند.
مرحوم آیة الله شاهرودی به تقاضای ایشان اعتنا نکردند و به سوی حرم مطهر حرکت کردند.
بعد از زیارت به مدرسه بادکوبه ای آمدیم و استراحت نمودیم.
فردا صبح خادم مدرسه آمد و گفت: سید محمود شاهرودی و سید محمد باقر بادکوبه ای کجا هستند؟ یک نفر کارشان دارد.
بعد از ملاقات متوجّه شدیم که او همان شخص دیروزی است که می خواست ثواب زیارت ما را بخرد.
او گفت: دیشب حضرت ابا عبد الله علیه السّلام را در عالم رؤیا دیدم که در مجلسی تشریف دارند و جمعی در اطراف آن حضرت هستند.
من با گریه خدمت حضرت رسیدم و عرض کردم که من می خواستم ثواب زیارت پیادۀ دو سید را بخرم و آن دو سید قبول نکردند.
حضرت ابا عبد الله علیه السّلام به کسی روی کردند و فرمودند:
برو به نزد برادرم حضرت عباس و بگو: ثواب زیارت پیاده سید محمود شاهرودی و سید محمد باقر بادکوبه ای چقدر می باشد؟
من با آن شخص به محضر حضرت عباس علیه السّلام رفتم. ایشان نیز در صحن نشسته بودند و جمعی در اطراف ایشان بودند.
آن شخص این مطلب را از حضرت عباس علیه السّلام پرسید. حضرت رو کردند به ملائکه ای که در آنجا حضور داشتند و فرمودند:
ثواب زیارت پیاده آن دو سید را چقدر می نویسید؟
ملائکه مرا با خود بردند و از من پرسیدند: چه می بینی؟
نگاه کردم دیدم که آسمان درحال بارش است، گفتم: باران می بینم که درحال بارش می باشد.
به من فرمودند: اگر خداوند به ما امر بفرماید که قطرات این باران را حساب کنیم، می توانیم آن را حساب کنیم، ولی ما قدرت نداریم که ثواب زیارت پیادۀ این دو سید را حساب کنیم.

منبع:

تهذیب، ج 6، ص 52.

اعطاى لقب سیدالشهدا علیه السلام از طرف خدا


از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است: «روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله ، در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام بود و حسین علیه السلام در دامان ایشان قرار داشت. ناگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله به سجده افتاد. سپس فرمود: اى فاطمه! پروردگار بى همتایت به من فرمود: آیا حسین را دوست دارى؟ عرض کردم: آرى، حسین، نور چشم من است و گل خوش بو و میوه قلب من است. آن گاه درحالى که دست مبارک خود را بر سر حسین علیه السلام قرار داده بود، فرمود: پروردگارم به من فرمود: مبارک باد این مولود که برکات و صلوات و رحمت و رضوان من بر او باد و غضب و عذاب من، بر کسى که او را به قتل مى ساند و با او دشمنى مى کند. به راستى که او، سیدالشهدا علیه السلام ، اولین و آخرین است. هم در دنیا و هم در آخرت. او سرور جوانان اهل بهشت است».

به خاطر حسین علیه السلام بخشیده شد


چند روزى بود که براى فرار از مجازات، پنهان شده بود. گناهى کرده بود که باید تنبیه مى شد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را که هنوز چندان بزرگ نشده بودند ،از دور دید. سرآسیمه به طرف آنها دوید و آنان را به دوش کشید و با شتاب نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! من پناه آورده ام به خدا و این دو فرزند، مرا به خاطر این دو ببخش.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله تا این جریان را دید، به گونه اى خندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: «تو را بخشیدم و به خاطر حسن و حسین علیهماالسلام از گناهت گذشتم.» آن گاه به حسن و حسین علیهماالسلام رو کرد و فرمود: «شفاعت شما را پذیرفتم».

منبع:

داستان های نهج البلاغه

با پای برهنه


آیت الله سید عبدالکریم کشمیری در روز عاشورا بسیار مضطرب و بی قرار بود؛ با حالت خاص از خانه با پای برهنه و گِل بر سر مالیده بیرون می آمد، اگر کسی روضه می خواند اشک می ریخت و منقلب بود و آرام و قرار نداشت. می رفت کنار حرم حضرت معصومه(س) کنار دسته های عزاداری و تا آخر شب همان جا کنار حرم به گنبد نگاه می کرد و در حال خود بود و اشک می ریخت.