بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
یکشنبه 96/02/17
به خاطر پیوستگی عاطفی، معنوی و روحی رسول خدا صلی الله علیه و آله با امام حسین علیه السلام خصوصیات ظاهری و برخی خصلت های اخلاقی وی به فرزندش علی اکبر انتقال داده شد، او به عنوان آیینه تمام نمای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشهور گردید. به نحوی که حتّی دشمنان و معاندان به این ویژگی و شباهت تام و تمام اعتراف می کردند. علی اکبر در خَلق، خُلق، منطق و بیان در عصر خویش شبیه ترین افراد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ زیرا پدر بزرگوارش درباره ا ش هنگامی که عازم جنگ با اشقیا بود فرمود: «اللهمّ اشهد علی هولاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه النّاس خلقا و خلقا و منطقا برسولک محمد صلی الله علیه و آله»
اگر کسی با صوت پرجذبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشنا بود و علی اکبر از پشت دیواری زبان به سخن گفتن می گشود، آن فرد تصور می کرد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حال تکلم است. هنگامی که اهل بیت (از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یاد می نمودند. به علی اکبر نظر می افکندند و چون دل پدر برای صوت قرآن جدش تنگ می گردید، به جوانش می فرمود: «علی جان برایم قرآن بخوان تا محظوظ گردم.»
عده ای از مردم مدینه که نسبت به پیامبرش شوق و علاقه داشتند و با ارتحال آن خورشید پرفروغ و ابدی در اندوهی ژرف به سر می بردند، گاهی دسته دسته به منزل علی اکبر می رفتند و به شوق سید پیامبران او را زیارت می کردند. علی اکبر هم با کرامت خاصّی از آنان پذیرایی می نمود و وسایل مهمان نوازی را به وجه احسن تدارک می دید
آن حضرت به حدی در قلوب مردم جا گرفته بود که مخالفین هم با دیده احترام و عزّت به او می نگریستند.
علامه فقید آیه الله حاج شیخ محمد حسین غروی معروف به کمپانی در شعری علی اکبر را چنین معرفی می کند:
روح روان عالمی جان نبی خاتمی طاووس آل هاشمی ناموس حق عزّوجلّ
منبع:
پژوهشکده باقر العلوم، ص 460.
، (گزیده بیانات حاج شیخ جعفر شوشتری)، به کوشش غلامعلی رجایی، ص 108
علی بن الحسین الاکبر، محمد علی عابدین، ص 42؛
نهضة الحسین، علامه سید هبة الدین بغدادی، ص 90.
دیوان کمپانی، ص 123
یکشنبه 96/02/17
حضرت امام حسین علیه السلام جهت تربیت حضرت علی اکبر علیه السلام خود را با عوالم فرزندش هماهنگ ساخت و رفتاری را که در خور درک نوباوه اش بود پیش گرفت، زیرا در روایتی از اهل بیت (آمده است: «من کان له صبی فلیتصابّ»هر کس بچه دارد، باید خود را به بچگی بزند و این برنامه را در مکتب جدّش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آموخته بود.
آن امام همام علیه السلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت شخصیت فرزندش را به عنوان انسانی شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود؛ او عالی ترین عواطف را نثار فرزندش کرد و با بوسیدن و نگاه های آمیخته با محبت و لبخندهای شادمانه این رفتارهای عاطفی را نسبت به علی اکبر علیه السلام بروز داد. عقاد می گوید: «امام حسین علیه السلام از آن کسانی بود که به فرزندان خود محکم ترین علایق و محبت ها را دارند و عواطف نیرومندی دارند.»
امام به فرزند خویش کمک می کرد تا شخصیت او رشد کند. حتّی در معاشرت ها و مجالست ها برایش حیثیت والایی قایل می گردید و جایی را برایش فراخ می ساخت تا بنشیند. به هنگام نام بردن از او الفاظی توأم با احترام به کار می برد تا از همان دوران کودکی احساس سرافرازی کند و بتواند در سایه چنین هویتی از دین خدا دفاع کند یا حقوق محرومان را باز ستاند و در برابر اجحاف و ستم بی تفاوت نماند و عصیان مطلوب در مقابل رفتارهای زشت و نامشروع داشته باشد.
از سن هفت سالگی کودک را به تنظیم رفتارهای پسندیده تمرین می داد؛ با مراقبت های صحیح و سنجیده و اصولی تحرک هایش را سامان می بخشید و تحت ضوابطی معقول قرار می داد؛ از همین دوران تمرین های دینی و آموزش حکمت ها را برای فرزندش به کاری بست و به وی توصیه می کرد نماز بخواند زیرا جدّ ماجدش فرموده است:
«مروا اولادکم بالصّلوة لسبع؛ کودکان خود را از سن هفت سالگی به نماز وادارید. »
در همین دوران امام زمینه هایی را فراهم ساخت تا فرزندش قرآن را بیاموزد و با این اقیانوس بی کران الهی آشنا شود.
عبدالرحمان سلمی به حضرت علی اکبر علیه السلام سوره حمد را می آموخت، وقتی طفل تمام سوره را آموخت و آن را در حضور پدر قرائت کرد، امام به معلمش پول و هدایای فراوان داد و دهانش را از مروارید پر نمود. برخی از این رفتار حضرت شگفت زده شده و چنین عطایی را برای آن تلاش معلم بزرگ دانستند. دلیل آن را از امام سوم جویا شدند. حضرت فرمودند: این هدایا کجا می تواند با عطای سلمی؛ یعنی، تعلیم قرآن (آموزش سوره حمد) برابری کند که هرچه به ازای آن داده شود، ناچیز است.»
منبع:
محجّة البیضا، فیض کاشانی، ج 2، ص 233
پرتوی از عظمت حسین علیه السلام، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 172
مسائل الخلاف، ج اول، ص 93
مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 66؛ لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص 44 - 45
یکشنبه 96/02/17
رسول خدا (صل اللع علیه واله وسلم )می فرماید : هر گاه مردم فقیرانشان را دشمن دارند (وبه انان چیزی نپردازند)ولی ساختمان بازارهایشان را اباد کنند و برای مال اندوزی به همدیگر تبریک گویند خدا با چهار چیز آنان را هدف می گیرد :
قحط سالی ،ستمشاهی ،خیانت کار گزاران و یورش دشمنان
منبع:
کتاب تنبه الخواطر و نزهةالنواظر،ج1ص10
شنبه 96/02/16
چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم. چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم
موری به طور تمام وقت روی صندلی چرخدار می نشست. و با این حال پر از فکر بکر و نکته بود. مطالبش را روی هر چه به دستش می رسید یادداشت می کرد.
باورهایش را به رشته تحریر در می آورد. درباره زندگی در سایه مرگ می نوشت :
«آن چه را می توانید انجام دهید و آن چه را نمی توانید بپذیرید»
«بپذیرید که گذشته هر چه بوده گذشته، گذشته را انکار نکنید» «بیاموزید تا خود و دیگران را ببخشایید»
«هرگز خیال نکنید فرصتی از دست رفته است»
منبع:
سهشنبهها با مـــوری از مــيچ آلــبوم
شنبه 96/02/16
در کسب حلال و نیز دقت در کیفیت فرزندآوری بر اساس آموزههای دینی از مهمترین تأکیدات دینی است که تمام پیامبران الهی نسبت به آن اهتمام داشتند تا جایی که خداوند در قالب داستانهای مختلف به این موضوعات اشاره میکند.
به عنوان نمونه در آیات مختلفی شاهدیم که پیامبران(ع) از خداوند فرزند صالح درخواست میکردند و در امر نکاح نهایت توجه را میکردند تا جایی که رسول گرامی اسلام(ص) برای امر ولادت حضرت زهرا(س) به مدت زیادی به راز و نیاز پرداخت و در نهایت خداوند خلقت جسمانی حضرت را توسط آن سیب بهشتی مقرر کرد. در این باره روایت است:از طرف خداوند سیبی بهشتی به وسیله جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهدا شد. حضرت آن را گرفت و بوسید و روی چشم گذارد و به سینه چسبانید و به دستور خدا خواست آن را تناول کند. سیب را که شکافت نوری از آن درخشید و حضرت از دیدن آن نور دهش کرد. جبرئیل عرض کرد: «یا رسول الله، بخور که آن نور «منصوره فاطمه» است.» پرسید: «ای جبرئیل «منصوره» کیست؟» عرض کرد: «دختری است که از صلب تو خارج می شود و نامش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است.»
اما گاهی انسانها به سبب غفلتهایی که بر آنها عارض میشود، اهمیت این امر حساس و حیاتی را فراموش میکنند و بدون انجام مقدمات لازم و دینی به فرزندآوری اقدام میکنند و چه بسا شیطان هم از این غفلت سوءاستفاده کند و بر نطفه اثر بگذارد. خداوند در سوره اسراء خطاب به ابلیس میفرماید « [ای ابلیس] و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده و شیطان جز فریب به آنها وعده نمىدهد؛ وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً».
بر اساس این آیه میبینیم ابلیس میتواند در اموال و اولاد شرکت کند و اثر منفی و مخربی بگذارد؛ عبد الرحمان بن کثیر میگوید از امام صادق(ع) سؤال کرد: «آیا شیطان را در هنگام مجامعت نصیبى و شراکتى است؟ فرمود: بله، مگر کلام خداى تعالى را به ابلیس نشنیدى؟!» بعد آیه را تلاوت کردند. بعد میگوید «پرسیدم: چگونه فهمیده مىشود شیطان در آن شرکت داشته است؟ فرمود: به حب و بغض ما اهلبیت وضع آن مشخص مىشود.» بنابراین نیاز است حتماً نام خدا را از قبل آورد و از شیطان به خدا پناه برد که در احادیث ادعیه مختلفی از اهلبیت(ع) برای این جهت صادر شده است؛ امید که خداوند فرزندانی صالح را نصیب تمام مؤمنین و شیعیان کند.
منبع:
(معانی الاخبار، ص 376، ح53)
(شواهد التنزیل، ج1، ص451)