بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
یکشنبه 96/02/24
پیامبرگرامی اسلام ص میفرمایند :وقتی گناهکاران سرور مردم شوند وفرومایگان پست روسای مردم باشند ودرجامعه به بدکاران احترام شود باید در انجا منتظر بلاوبدبختی بود.
حضرت علی ع میفرمایند:از همنشینی بافاسقان بپرهیزکه شر به شرمی پیوندد {یعنی تو هم مانند او فاسق خواهی شد.}
شنبه 96/02/23
در حالات مرحوم آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی نقل است در ایام تحصیل ،
روزی از شدت فقر لحاف خود را برای فروش به لحاف دوز میسپارد.
مردی که فوق العاده مستحق بود به ایشان روی آورد و وضع زندگی خود را تشریح کرد .
آیت آلله می فرمایند :(نزد لحاف دوز برو وپول لحاف را بگیر گه تو از من مستحق تری …)
گشاید کسی چون به ایثار دست به محتاج و مسکین دهد هر چه هست
شود ارزش گوهر او پدید نه هر کس تواند بد ینجا رسید
منبع:
کتاب صادقین/ویژه سرگروه های صالحین
شنبه 96/02/23
چه انتظار عجیبی…
تو بین منتظران هم.
عزیز من چه غریبی
عجیب تر که چه آسان ندیدنت شده عادت
چه بیخیال نشستیم
نه کوشش نه وفایی
فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که بیایی…
وفای به عهد امام زمان ( عج ) :
اگر چنانچه شیعیان ما که خداوند بر انجام طاعت خویش آنها را موفق گرداند ؛ در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند ؛ همدل می شدند ؛ میمنت دیدار ما از ایشان به تآخیر نمی افتاد و سعادت مشاهده ما همراه با حق معرفت و صداقت نصیبشان می شد .
پیمان ولایت و اطاعت
وفای به عهد و پیمان ، نکته ای نا آشنا نیست . همه انسانها وفای به عهد و پیمان را دوست دارند و به وفاداران به دیده تکریم می نگرند .
امام زمان ( علیه السلام ) ، خلیفه اللهی است که همگان با او پیمان عهد و وفا داریم ، چنانچه در حدیث قدسی شریفی آمده است : « حکومت مهدی ( عج ) همان دولت الهی است که بنی آدم در عالم با او عهد و پیمان بسته اند تا از فرمانبرداران آن حضرت باشند »
نکته قابل توجه این است که امام زمان ( روحی فداه ) توفیق دیدار و ملاقات خویش را وابسته به همدلی شیعیان در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند ، نموده است و این عهد و پیمان ، چیزی نیست مگر عهد و پیمان فرمانبرداری و ولایت پذیری . ،
آری ، اگر عموم شیعیان بر آن همدلی و متفق شوند ، لحظه ای از توفیق دیدار حضرتش محروم و مهجور نمی مانند .
منبع:، علامه مجلسی ، بحار الانوار ، ج 53 ، ص 177/با اندکی دلنوشته
شنبه 96/02/23
دختر شهید حجت الاسلام سید مجتبی صالحی خوانساری می گوید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود. در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم، وقتی وارد مدرسه شدم، خانم ناظم از راه رسید و کارنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها کارنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم.
ناظم از من خواست که حتما اولیائم آن را امضا کنند و فردا ببرم. به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود.
وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم.
پدر گفت: زهرا کارنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و کارنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد. می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم.
صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به کارنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود.
این کارنامه به رؤیت حضرت امام (ره) نیز می رسد. امام از آنها می خواهد که کارشناسی کنند ببینند این امضا، واقعا امضای شهید است؟ اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید «مجتبی صالحی» است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
الآن امضای این شهید موجود است. کسانی که جایگاه شهدا را قبول ندارند ببینند.
شهداء زنده اند، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و خود را در مقابل این خلاء ظاهری نبازد…زمان می گذرد و مکان ها فقراموش می شوند.
تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(روحی و ارواحنا له الفداء)
صلوات
↙منبع:
تلخیص از کتاب «شهیدان زنده اند»ج1/موسسه شهید ابراهیم هادی
شنبه 96/02/23
راهکار آیت الله بهجت برای درمان اخلاق زشت غیبت کردن، به ویژه برای کسانی که این کار برایشان به صورت یک عادت درآمده این است که قبل از هر چیز بر زبان و صحبت هایشان نظارت دقیق داشته باشند و از دوستانی که آنها را به غیبت تشویق می کنند و همچنین از مجالسی که به نظر می رسد برای غیبت آماده شده اند، پرهیز کنند. راه دیگر ایشان، توجه به این نکته است که غیبت کردن یکی از نشانه های ناتوانی، فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است. فرد با غیبت کردن، پرده از این صفات خود برمی دارد و قبل از اینکه شخصیت اجتماعی دیگری را بشکند، شخصیت خودش را درهم می شکند. و موجبات سلب اعتماد دیگران را فراهم می آورد.
همچنین غیبت کننده باید به این نکته توجه کند که نیروهای انسان محدود است؛ بنابراین اگر نیرویی را که برای ریختن آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها صرف می کند، در رقابت های صحیح و سازنده به کار بگیرد، در زمان کوتاهی از رقیبان خود پیشی می گیرد بدون اینکه ضربه ای بر افراد وارد کند.
منبع:کتاب در محضر حضرت آیت ا… العظمی بهجت(ره)/ - ص 19