چگونه دعاکنیم که به اجابت برسد؟

کسی آید… کسی می آید… کسی دیگر… کسی بهتر… کسی که مثل هیچکس نیست

نکته!!!!!!!!!!!گاهى افراد از روى عدم توجه و بى علمى ،دعاهایى مى کنند که از نظر

حفظ نظام عالم عملى نیست و ائمه معصومین علیهم السلام در مواقعى

به افراد تذکر داده اند

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :

آن کس که دعا مى کند نگوید: بارالها! مرا محتاج به هیچ یک از مخلوقین

خود منما، زیرا انسانى نیست مگر آنکه محتاج به مردم است. اگر مى خواهد

 دعاى صحیح بنماید بگوید: خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما.

در جمله دوم مى فرماید: کسى نگوید: خدایا! از فتنه و امتحان به تو پناه

مى برم ، زیرا آزمایش مردم قطعى است و حتما همه افراد در زندگى باید

 مورد آزمایش قرارگیرند، بلکه در مقام دعا بگوید: خدایا! از آن امتحاناتى که

موجب لغزش مى شود و باعث گمراهى و کجروى انسان مى گردد به تو پناه

مى برم .

منبع:

(سفینه البحار، جلد اول، ص 447)

بنده خدا بودن یعنی.....

بنده بودن، یعنی بند به خدا بودن،که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل

در نابودی ما مؤثر خواهد بود…

پول، قدرت، شهرت، زیبایی و… تا بند به خداییم، برای رشد ما، مفید و بسیار

خوب است اما به محض جداشدن بند بندگی،همه آن عوامل باعث تباهی و

فسادمان می شود.

امام جواد علیه السلام:
مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ.

کسى که به غیر خدا تکیه کند، خدا وى را به ھم او، وامى گذارد.

منبع:
(دررالباهرة ص 39)

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟


گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

 انسان به عنوان شریفترین مخلوقات الهی، همانند دیگر موجودات، بر سر سفره نعمت های خالق بی همتا نشسته؛ و حتّی قدرت شمارش نعمتهایش را ندارد! چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ؛ و اگر نعمت‏[هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى ‏توانید بشمارید. قطعاً خدا آمرزنده مهربان است‏.

وسعت و پیچیدگی خلقت انسان به خصوص با داشتن ابزارهای منحصر به فردی چون جسم و روح و عقل[به طور همزمان] و قدرت اعجاب برانگیز اختیار و نیز، خلق شدن تمام نعمت های این دنیا برای او [هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً؛ اوست آن کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید.، همه و همه؛ نشانگر وسعت نیاز انسان است. نیاز به بی نهایت! لذا فرمود: یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛ اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى‏نیازِ ستوده استخلاصه اینکه متکفّل روزی همه، خداست: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین‏؛ خداست که خود، روزى‏بخشِ نیرومندِ استوار است

منبع:

(نحل؛ 18)،. (ذاریات؛ 58)

تکیه گاه شما در زندگی چه کسی است؟

دانه ها هر چه دارند از خاک است و باید بر همان خاک تکیه زده تا سبز شده و به ثمر بنشینند وگرنه هر چیز را جز خاک تکیه گاه خود قرار دهند ممکن است سبز شوند اما بی ثمر و بی حاصل می مانند.

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟درست مثل انسان ها … اگر انسان ها به خودشان تنها متکی باشند ممکن است توانایی هایی کسب کنند اما این ها با دوام نبوده و تنها می توانند چند صباحی ما را سبز و خرم نگه دارد اما دیری نمی پاید که خشک و بی مایه می شویم، این است که قرآن تکیه و تأکید دارد که: وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»  بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.اگر می خواهیم که بلند شویم، عزیز و با عزت و رفیع باقی بمانیم، باید به تکیه گاهی رفیع و قدرتمند تکیه دهیم؛ تکیه گاهی که با بلند شدن ما نه تنها خم نشود بلکه ما را برای بلند شدن کمک کند درست شبیه گیاهان پیچک که بر بلندی ها سوار می شوند و راه را طی می کنند.و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»  افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند.در جایی دیگر نیز می فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» مؤمنان کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان مى‌گردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده مى‌شود، ایمانشان افزون مى‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.

ناامیدی و بی حاصلی با تکیه بر غیر خدا

تکیه بر غیر خدا داشتن و توکل بر غیر او نمودن حاصلی جز نومیدی و ندامت و حسرت و حیرانی هیچ در پی ندارد.

خداوند مى‌فرماید: «اَلَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ …» آیا خداوند براى بنده‌اش کافى نیست؟!در جاى دیگر مى‌فرماید: «قُلْ اَغَیْرَ اللّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ …»  بگو آیا غیر از خدا را ولىّ خود انتخاب کنم در حالى که او آفریننده آسمانها و زمین است؟و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنندبه واقع هم این گونه است و خود با چشم دیده ایم که در هر ماجرایی بر خداوند با ترتیب همه ی مقدمات و شرایط توکل کرده ایم جز نتیجه ی خیر برایمان نداشته و بالعکس آن جایی که ذره ای دل هایمان از توکل بر او دور شده جز خسارت و زیان چیزی برایمان حاصل نشده است.در «عدة الدّاعى» از حضرت صادق (علیه السلام) (از طریق پدرانش و ایشان نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) روایت شده است که فرمود: «أوحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ اَنْبِیائِهِ فى بَعْضِ وَحْیِهِ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأَقْطَعَنَّ أمَلَ کُلِّ آمِل، أَمَلَ غَیْرى بِالْیَأْسِ وَ لأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذِلَّةِ فى النّاسِ وَ لأَبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجى وَ فَضْلى، أَیُأَمِّلُ عَبْدى فى الشَّدائِدَ غَیْرى، وَالشَّدائِدُ بِیَدى وَ یَرْجُو سِوایَ وَ أَنَا الْغَنىُّ الْجَوادُ بِیَدِى مَفاتیحُ الأبْوابِ وَ هِىَ مُغْلَقَةٌ وَ بابِى مَفْتوُحٌ لِمَنْ دَعانِى؟»

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟

 منبع:

محمدرضا رنجبر-کتاب باران ،حکمت؛ 1385،

چه چیزی به انسان ضرر می رساند؟؟...

ازحسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی ‏رسانى، و هر گاه خودت زيان‏رسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده ‏اى.

 امام جعفر صادق علیه السلام

يا بُنَيَّ، اِحذَرِ الحَسَدَ فَلا يَكونَنَّ مِن شَأنِكَ، وَاجتَنِب سوءَ الخُلُقِ فَلا يَكونَنَّ مِن طَبعِكَ، فَإِنَّكَ لا تَضُرُّ بِهِما إلاّ نَفسَكَ، وإذا كُنتَ أنتَ الضّارَّ لِنَفسِكَ كَفَيتَ عَدُوَّكَ أمرَكَ، لِأَنَّ عَداوَتَكَ لِنَفسِكَ أضَرُّ عَلَيكَ مِن عَداوَةِ غَيرِكَ.
يا بُنَيَّ، اِجعَل مَعروفَكَ في أهلِهِ ، وكُن فيهِ طالِباً لِثَوابِ اللّه‏ِ، وكُن مُقتَصِداً، ولا تُمسِكهُ تَقتيراً، و لا تُعطِهِ تَبذيراً.
يا بُنَيَّ، سَيِّدُ أخلاقِ الحِكمَةِ دينُ اللّه‏ِ تَعالى، و مَثَلُ الدّينِ كَمَثَلِ الشَّجَرَةِ الثّابِتَةِ، فَالإِيمانُ بِاللّه‏ِ ماؤُها، وَالصَّلاةُ عُروقُها، وَالزَّكاةُ جِذعُها، وَالتَّآخي فِي اللّه‏ِ شُعَبُها، وَ الأَخلاقُ الحَسَنَةُ وَرَقُها، وَ الخُروجُ عَن مَعاصِي اللّه‏ِ ثَمَرُها، و لا تَكمُلُ الشَّجَرَةُ إلاّ بِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ، كَذلِكَ الدّينُ لا يَكمُلُ إلاّ بِالخُروجِ عَنِ المَحارِمِ.
يا بُنَيَّ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها، و إنَّ لِلدّينِ ثَلاثَ عَلاماتٍ: العِفَّةَ، وَ العِلمَ، وَ الحِلمَ.

ای پسرم ! از حسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی ‏رسانى، و هر گاه خودت زيان‏رسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده‌اى؛ زيرا دشمنىِ تو با خودت، زيان‏بارتر از دشمنىِ ديگرى است.اى پسرم! كار خوبت را براى اهلش انجام بده و در آن، از خدا پاداش بخواه. [در خرج كردن ] ميانه ‏رو باش و از ترس فقر و فلاكت، [از خرج كردنْ ]خوددارى نكن؛ ولى ريخت و پاش هم نكن.
اى پسرم! سرور اخلاق حكيمانه، دين خداى متعال است. مَثَل دين، مانند درخت استوار است؛ ايمان به خدا آب آن است و نماز ريشه ‏هاى آن، و زكات تنه آن، و برادرى در راه خدا شاخه ‏هاى آن، و اخلاق نيكْ برگ‏هاى آن، و بيرون آمدن از گناهان، ميوه آن. و همان ‏گونه كه درخت، جز با ميوه پاكيزه به كمال نمى‏‌رسد، دين نيز جز با بيرون آمدن از محرّمات، كامل نمى‌‏گردد.

اى پسرم ! هر چيزى نشانه‏ اى دارد كه بدان شناخته می‌شود. دين نيز سه نشانه دارد :

پاك‏دامنى،

دانش،

بردبارى.

منبع:

«قصص الأنبياء، ص 196 - بحار الأنوار، ج13 ص 420»