توصیه‌ای از مقام معظم رهبری در رابطه با ماه شعبان

از اين فرصتها استفاده كنيد. الان ماه شعبان متأسفانه دارد تمام مى‌شود. ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همين صلواتى كه در مفاتيح مقرر است: «الّذى كان رسول اللَّه (صلّى‌اللَّه‌عليه‌واله) يدأب فى صيامه و قيامه فى لياليه و ايّامه بخوعا لك فى اكرامه واعظامه الى محلّ حمامه»؛ پيغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ مى‌داشت و در مقابل ماه شعبان خضوع مى‌كرد و عادت داده بود خودش را به صيام و قيام در ماه شعبان. در دنباله‌ى اين صلوات هست كه: «اللّهم فاعنّا على الاستنان بسنّته فيه»؛ از خدا مى‌خواهد كه ما را هم موفق بدار كه همان سنت پيغمبر را در ماه شعبان رعايت كنيم. اين ماه شعبان - حتماً مى‌دانيد ديگر - دالان و دهليز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضيافت الهى است؛ يك تالار عظيم كه اگر كسى وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت كرد كه از آنچه در آن‌جا خداى متعال آماده كرده، به خودش بهره‌يى برساند، بهره‌ى فراوانى خواهد برد كه آن بهره در ماه شوال و ماه‌هاى ديگرِ سال نيست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است. انواع و اقسام ضيافتهاى الهى: رحمت الهى، عزت الهى، توفيق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان است؛ اينها را سر سفره‌ى ماه رمضان گذاشته‌اند. بعضى‌ها مى‌آيند و به اين سفره نگاه نمى‌كنند و از وسط اين سفره و اشياء آن عبور مى‌كنند و مى‌روند و هيچى هم گيرشان نمى‌آيد؛ بعضى‌ها يك چيز مختصرى برمى‌دارند؛ يك روزه‌يى مى‌گيريم ما؛ يك مختصركى، يك چيزى؛ اما بعضى‌ها نه، حسابى مى‌نشينند سر اين سفره و از رحمت الهى كيسه‌ى خودشان را پُر مى‌كنند؛ عزت مى‌خواهند، دنيا مى‌خواهند، آخرت مى‌خواهند؛ رفع گرفتارى مى‌خواهند، گشايش در زندگى مى‌خواهند، استغناى طبع مى‌خواهند، صفات و خُلق حسنه مى‌خواهند؛ هرچه مى‌خواهند، براى خودشان و براى ديگران برمى‌دارند.

براى اين‌كه انسان بتواند وقتى وارد اين تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گيجى و گولى نشود كه سرش را بيندازد پايين و از اين در وارد شود و از آن در بيرون برود؛ نگاهى به دوروبر كند و استفاده‌يى ببرد و براى اين‌كه اين آمادگى در من و شما پيدا شود، اين ماه رجب و شعبان را قرار داده‌اند؛ رجب يك‌جور، شعبان يك‌جور ديگر. رجب، بيشتر ماه نماز است؛ شعبان، بيشتر ماه دعا و روزه است؛ اين مناجات شعبانيه را ببينيد. من يك وقتى از امام (رضوان‌اللَّه‌عليه) پرسيدم در اين دعاهاى مأثورى كه وجود دارد، شما كدام دعا را بيشتر از همه خوشتان مى‌آيد و دوست داريد. فرمودند: دعاى كميل و مناجات شعبانيه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعاى كميل كه مى‌دانيد اصلاً ورود اصلى‌اش مال شب نيمه‌ى شعبان است، مناجات شعبانيه هم كه از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن اين دو دعا به هم نزديك است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانيه: «و ان ادخلتنى النّار اعملت اهلها انّى احبّك»؛ جهنم هم كه من را ببرى، فرياد مى‌كشم تو را دوست دارم. و در دعاى كميل: «لان تركتنى ناطقا لاضجّن اليك بين اهلها ضجيج الاملين و لاصرخنّ اليك صراخ المستصرخين و لابكينّ بكاء الفاقدين»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهى و نطق را از من نگيرى، فرياد مى‌كشم؛ فريادِ اميدواران، فريادِ دلدادگان و فريادِ دلباختگان را.

بايد با اينها مأنوس بشويم و قدرى دلمان را نرم كنيم. اين دل چيز عجيبى است؛ گاهى اوقات به وسيله‌يى كه انسان را به اوج آسمانها و اوج معنويت مى‌برد، تبديل مى‌شود؛ گاهى هم بعكس، به سنگ سنگينى تبديل مى‌شود كه بسته شده به پاى انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو مى‌برد؛ غرق مى‌كند؛ پدر انسان را درمى‌آورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسى و به مقام و به اين چيزها داديد، اين همان سنگ سنگين است؛ دل ديگر نيست. در آن صورت:

ده بود آن، نه دل كه اندر وى               گاو و خر بينى و ضياع و عقار

آن دلى كه انسان در آن عشق اتومبيل فلان‌جور دارد، آن دل نيست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى كه همه‌اش در آن ميل جنسى موج مى‌زند، ديگر دل نيست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان كه ضياع و عقار و زمين و ملك و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از اينها نام برده و مى‌گويد دلى كه اينها در آن باشد، آن‌جا طويله است! ده است! دل، نيست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.

بخشی از بيانات معظم‌له در ديدار وزير، مديران و كاركنان وزارت اطلاعات 13/7/1383

شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است

رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است. این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام رضوان‌الله ‌علیه پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مى‌آید و دوست دارید؟ فرمودند دعاى کمیل و مناجات شعبانیه.

دل ِغافل در معرض هجوم شیطان قرار مى‌گیرد و وقتى شیطان بر دل و جان آدمى تسلّط پیدا کرد، شرّ و فساد در دنیا به‌وجود مى‌آید. راه علاج عمیق و حقیقى در برخورد با هرگونه شرّ و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونیت بخشیدن به دل و جان خود از نفوذ و چیرگى شیطان است. اگر شیطان بر دل‌هاى انسان‌هایى که منشأ آثار بزرگى در جوامع جهانى هستند، مسلّط نمى‌شد، دنیا روى آرامش به خود مى‌دید و انسان‌ها از امنیت و سلامت برخوردار بودند. همه‌ى بدبختی‌هاى بشر ناشى از دورى از خداست. لذا در اسلام فرصت‌هایى براى ارتباط ویژه با خداوند متعال معین شده است. یکى از این فرصت‌ها ماه رجب است. ماه رجب را قدر بدانید. همه‌ى دعاهایى که در این ماه وارد شده، درس است؛ صِرف لقلقه‌ى زبان نیست. این دعاها را با حضور قلب و با آگاهى از عمق معناى آن‌ها، بر دل و زبانتان جارى کنید. اگر انسان مسلمان- جوان و پیر، زن و مرد- در ماه رجب و سپس ماه شعبان، رابطه‌ى خود را با خداى متعال روان و نزدیک‌تر کند، با آمادگى به ماه رمضان مى‌رسد. آن‌گاه ماه رمضان ضیافت الهى مى‌شود. انسان باید آماده شود و سپس وارد ضیافت گردد. «شست‌وشویى کن و آنگه به خرابات خرام»
انسان باید این شست‌وشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفره‌ى الهى وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد. اگر از ماه رمضان فیض بردیم، آن‌گاه اعمال و اخلاق و نگرش و افکار خود ما نشان خواهد داد که پیش‌رفت کرده‌ایم؛ خودمان محک‌زنِ خویش مى‌شویم و پیش‌رفت را تشخیص مى‌دهیم. ما این امتحان‌ها را نمى‌کنیم، آن‌گاه بدبختی‌ها و گرفتاری‌هایش را در وجود خودمان و در فضاى جامعه لمس مى‌کنیم.(بیانات در ۱۳۸۰/۷/۴)

محکم کاری !

 

 در كتاب‌ «أمالي‌» شيخ‌ طوسي‌،… از حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌اند كه‌: یک نفر آمد خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله ” فقیل له ان سعدبن معاذ قد مات” ( گفت سعدبن معاذ مرد. ) … حضرت خودش مراقب غسل این شهید عزیز شد. در حالي كه‌ رسول‌ خدا بدون‌ كفش‌، پاي‌ برهنه‌ و بدون‌ ردا جنازه سعدبن معاذ را تشییع می کردند، و گاهي‌ طرف‌ راست‌ تابوت‌ را مي‌گرفت‌ و گاهي‌ جانب‌ چپ‌ را می گرفتند و این جوری اظهار ارادت و علاقه می کردند .حضرت خودشان رفتند داخل قبر ، لَحْد معيّن‌ كرد و او را در لَحْد گذارد و خشت‌ها را يكي‌ پهلوي‌ ديگري‌ مي‌چيد و مي فرمود: به‌ من‌ سنگ‌ بدهيد، خاك‌ مرطوب بدهيد، که لحد را محکم کنم. حضرت فرمودند: … إنِّي‌ لَاعْلَمُ أَنَّهُ سَيَبْلَي‌ وَ يَصِلُ الْبِلَي‌ إلَيْهِ، می دانم این بدنش چند روز دیگر می پوسد امّا در عین حال این لحد را محکم می کنم . مهم این جمله است وَلَكِنَّ اللَهَ يُحِبُّ عَبْدًا إذَا عَمِلَ عَمَلاً أَحْكَمَهُ. (چون) ‌خدا دوست‌ می دارد آن بنده ای که‌ وقتی کاری را بعهده گرفت آن‌ کار را محكم‌ كاري‌ كند. این محکم کاری برای این است که خدا از محکم کاری خوشش می آید. والا چه محکم بکنی و چه نکنی این جسد پوسیده خواهد شد. آنچه از این حدیث مورد نظر ماست این که هر کاری که می کنید محکم کاری کنید. آدم درس هم که می خواند محکم کاری کند. درس هم که می گوید محکم کاری کند. کار اقتصادی هم که می کند محکم کاری کند . اطراف کار را رها نباید کرد . مشکل عمده ما در زمینه های مختلف و در بخشهای مختلف کشور که می بینید گاهی مشکلاتی وجود دارد ناشی از سهل انگاری و ناشی از دنبال نکردن کار است. والا اگر انسان کار را محکم انجام دهد کار پیش می رود.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، برداشت از سایت leader.ir ]

خدا این گونه جواب می دهد!

 عالم ربانی مرحوم آقا سید عبدالله فاطمی شیرازی از مبرزین شاگردان آیت الله انصاری(رحمة الله) و صاحب کرامات و خرق عادات عدیده بود و از افرادی است که در سیر و سلوک، بسیار زحمت کشیده بودند. یکی از دوستان ایشان حکایت می کرد که: شب عاشورا از منزل حضرت آیت الله نجابت (رحمه الله) به اتفاق مرحوم فاطمی عازم منزل بودیم، به خیابان که رسیدیم تاکسی را صدا کردیم و سوار شدیم، رادیوی تاکسی روشن بود و موسیقی پخش می کرد. جناب سید عبدالله فاطمی رو به راننده کردند و فرمودند: موسیقی را خاموش کن. ولی راننده با جسارت زیاد گفت: خاموش نمی کنم، نمی خواهید پیاده شوید. همین کار را هم کردیم. به محض پیاده شدن، یک ماشین سواری جلوی پای مان توقف کرد و گفت: حاج آقا بفرمایید، هرکجا می روید در خدمتتان هستم. سوار که شدیم رو به آقای سید عبدالله کرد و گفت: حاج آقا! من شما را تا در منزل می رسانم. جلوی منزل که توقف نمود، دست در جیب خود کرد و یک دسته اسکناس بیرون آورد و به مرحوم آقا سید عبدالله داد و گفت: من چند روزی است که می خواهم این پول را به خدمت یک روحانی سید بدهم، آیا شما قبول می فرمایید؟ آقا قبول نمودند و پس از آن رو به من کرده و فرمودند: هرکس که برای رضای خدا کار کند و قدم بردارد، خداوند این گونه جواب او را می دهد.

منبع:

(محمد لک علی آبادی، شرح حال و کرامات اؤلیاء الهی، اتشارات هنارس ، چاپ سوم ، 1393 ، ص 165

راهی برای رسیدن به آرامش


من وصیّة النّبی بامیرالمؤمنین علیهماالسّلام : يَا عَلِيُّ إِنَّ مِنَ الْيَقِينِ … لَا تَحْمَدَ أَحَداً بِمَا آتَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَذُمَّ أَحَداً عَلَى مَا لَمْ يُؤْتِكَ اللَّهُ فَإِنَّ الرِّزْقَ لَا يَجُرُّهُ حِرْصُ حَرِيصٍ وَ لَا تَصْرِفُهُ كَرَاهَةُ كَارِهٍ إِنَّ اللَّهَ بِحُكْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الْفَرَحَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ
ازسفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله به آقا امیر المومنین علیه اسلام است که یا علی … از مراتب یقین یکی این است که آنچه را که خدا به تو عنایت کرده، دیگری را منعم آن نعمت ندانی و او را به‌خاطر آن نعمت حمد نکنی. و چیزی هم که خدای متعال از تو باز داشته و به تو نداده، تقصیر آن را گردن دیگری نیندازی و به‌خاطر آنچه که خدا به تو نداده، کسی را مذمّت نکنی. هیچ حرصی از سوی هیچ حریصی نمی‌تواند رزق را به‌سوی او بکشاند. همچنان که کراهت هیچ کارهی هم نمی‌تواند رزق را از کسی باز بدارد. - حُکم شاید به معنای حکمت و تدشبیر الهی باشد - با حکم و فضل خود… خدای متعال آرامش زندگی و فرح و سُرور را در یقین و رضا قرار داده است. اگر انسان از حالت ریب و تردید و تزلزل روحی و اعتراض و نارضایی نسبت به همه حوادث زندگی خود خارج شد و به مقام رضا رسید، خدای متعال رَوْح و فرح - یعنی آرامش - را به او عنایت خواهد کرد. متقابلاً خدای متعال، همّ و حزن و اندوه و امثال اینها را، در شک - یعنی ضِدّ یقین، حالت دودلی و تردید - و سخط - یعنی خشمگین بودن از همه حوادث - قرار داده است. چنین انسانی، اگر خدا نیکی‌ای به او دهد، خشمگین است که چرا بیشتر نداد؛ اگر بدی‌ای به او قسمت کند، خشمگین است که چرا متوجّه او شد! برای رسیدن به رَوْح و فرح، بایستی انسان دنبال یقین و رضا بگردد.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه 28/06/1378‌

گنج

 

 کلیدِ دَرِسعادت و درهای بهشت و کلیدِ دَرِشقاوت و درهای جهنم در این دنیا ، در جیب خود تو است می توانی درهای بهشت و سعادت را به روی خود مفتوح کنی و می توانی بخلاف آن باشی. زمام امر در دست تو است، خدای تبارک و تعالی حجت را تمام و راههای سعادت و شقاوت را روشن نموده و توفیقات ظاهری و باطنی را عطا فرموده، آنچه از جانب او و اولیای او است تمام، اکنون نوبت اقدام ما است، آنها راهنمایند و ما راهرو. آنها عمل خود را انجام دادند به وجه احسن و عذری باقی نگذاشتند و لحمه ای کوتاهی نکردند، تو نیز از خواب غفلت برخیز و راه سعادت خود را طی کن و از عمر و توانایی خود استفاده نما که اگر وقت بگذرد و این نقد عمر و جوانی و گنج قوّت و توانائی از دستت برود جبران ندارد.

منبع:

[ امام خمینی(ره) آداب الصلوه، ص 41 ]