هر کس می خواهد باشد؟؟

اضطراب و دلهره  هوشنگ را رهانمی کرد! می گفت :"می دو نم نمی شه. می دونم  قبولم نمی کنن؛ با این شغلی که من دارم کسی به من دختر نمی ده “گفتیم: توکل به خدا. آقا محمد مثل

بقیه فکر نمی کنه. شب که رفتیم خانه شان، روبه محمد (برادر عروس)کردم وگفتم:"کسی که قبلا درباره اش صحبت کرده بودم همین آقا هوشنگ خودمونه. همونی که توی کار گاه پادویی

می کنه. “محمد گفت: هر کی  می خواد باشه؛ فقط ایمان داشته باشه، خاطر خواه زن و بچه ش هم باشه، برامون کافیه …..

منبع :

کتا بخانه اینتر نتی سایت تبیان ،کتاب جوان کوه با شکوه

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.